پرستاران جوان

بچه های پرستاری 91 قم

پرستاران جوان

بچه های پرستاری 91 قم

عجایب 7 گانه نوشناس

آقا این نوشناس موجود عجیب غریبی.تو این مدت که باهاش آشنا شدم چیزای عجیب غریبی

ازش دیدم........به چند مورد اشاره می کنم.

1- یه روز تو کارآموزی چای داغ ریختم تو دهنش اصلا احساس نکرد.

2- امروز حواسش نبود یه مشت نمک ریختم تو غذاش اصلا متوجه نشد و با لذت تمام غذاشو خورد.

3- از کوچکترین زمان برای خواب استفاده می کنه یعنی همینکه سوار ماشین می شه می خوابه...

4- تو اراک بودیم بارون میومد و هوا خیلی سرد بود،ما رفته بودیم داخل آژانس منتظر ماشین بودیم

اونوقت اون خیلی راحت بیرون تو هوای سرد و بارونی وایستاده بود.

5- یه کم غذا ته ظرفم بود خورشت و برنج قاطی اونو برداشت خورد.

6- سماقو به جای اینکه رو کباب بریزه رو گوجه می ریزه.

7- نماز 2 رکعتی رو 1 ساعته می خونه.


نظرات 16 + ارسال نظر
m.o سه‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 01:03 ب.ظ http://tarfanddd.blogfa.com

با سلام دوست عزیز وب زیبایی دارید اگه دوست داشتید ب وب جدید ساخته ی منم یه سری بزن و از ترفندام استفاده کن ممنون میشم

khaavar سه‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 01:22 ب.ظ


یعنی من واقعا اینطوریم ؟؟

چی بگم آخه بهتون ؟؟



خوب تو اراک سردم نشده بود . بعدشم من شال گردن داشتم خودمو توش پیچیده بودم . شما ضعف دارید دیگه به من چه ؟؟!!!

اصلا من ضعف دارم نجفی چی با اون هیکلش مثل بید می لرزید.....

محمودی سه‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 01:29 ب.ظ

سلام
این موجود اعجوبه کیه واقعاْ؟!!!!!!!!!!!

اعجوبه ی کلاس ماس دیگه آقای نوشناس......

s.a.m سه‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 02:18 ب.ظ

یه چیزو یادت رفت :
با جنبه ترین فرد کلاسه،،،
مثلا اگه من الان بگم اون غذایی که خوردش.......هم نمیخورد، اصلا ناراحت نمیشه...
\حالا این جا خالی هر چیزی میتونه باشه /
(((الان پیش خودش میگه مگر گیرت نیارم)))

دیروز که غذاش افتضاح بود.تو غذاش نمک سماق ریخته بودیم.منم چندتا در دوغ انداختم تو غذاش.....

modest man سه‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 03:33 ب.ظ http://loveandfaith.blogsky.com/

حالا درسته یکم عتیقه هستش اما واقعن بچه خوبی هستش
و از من هم دیرتر میاد کلاس اکثرن
و همیشه هم ساقه طلایی میخره میخوریم خیلی بد سلیقه هستش خدا وکیلی

آره بچه ی خوبیه.....اه اه اه از ساقه طلایی نگو که حالم به هم خورد.....

رضا محمودی سه‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 03:37 ب.ظ

درسته یکم چیزه اما من خیلی دوسش دارم

خوش به حالش که تو دوسش داری.......

ali سه‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 07:50 ب.ظ

سلام
بابا کجایی
کم پست میزاری
در مورد این دوستت هم نظری ندارم ولی به نظرم همه ی ویژگی ها یه طرف شماره ی 6 یه طرف

بابا ما داریم خونمونو بازسازی می کنیم.نمی تونم زیاد بیام اینترنت خونمون به هم وره.....

ali سه‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 09:05 ب.ظ http://wikinote.blogsky.com/

راستی اگه می تونی منو با این این اسم لینک کن
«عقاید یک دلقک»
http://wikinote.blogsky.com/

لینکی.....

ali چهارشنبه 6 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 06:19 ب.ظ http://wikinote.blogsky.com/

اول سلام
دوم ممنون بابت لینک
سوم آره دیدم خونتون رو دارین بازسازی می کنین
به نظرم یکی از سخت ترین دوران زندگی آدم ها وقتیه که چند تا کارگر و بنا بیان و آرامشت رو بهم بریزن
امبدوارم هرچه زود تر تموم بشه
فعلا

ممنون انشالله.....

I'm UNKNOWN چهارشنبه 6 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 08:49 ب.ظ

دست دوستان درد نکنه با این تعاریفتون ...
اصلن منو بردید به فکر با این حرفاتون ...
جناب نجفی ، ساقه طلایی بهترین بیسکوییته . هم ارزونه هم خوب آدمو سیر میکنه . خیلی مقرون به صرفه هست ...
باشه جناب موسوی ، باشه ...
بچه ها شمام امتحان کنید ، سماق با برنج یا گوجه خوشمزه میشه ها . حداقل به نظر من خوشمزه هست ...
دوستان ، دل به دل راه داره . من متعلق به همه هستم . همه میتونن منو دوست داشته باشن . هیچ محدودیتی نیست ...

این نوشناس با اون ساقه طلایی دهن ما رو ...... بابا های بای بخر خیلی خوشمزه تره.......

محرابی چهارشنبه 6 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 11:04 ب.ظ

این اقای نوشناس شما دشمن زیاد داره ها. من هر کیو که میبینم منتظر یه فرصته تا ضایش کنه
اخه خداییش یه کم رفتارشون به عنوان یه همکلاسی جالب نیست. اینو از بیشتر بچه ها شنیدما
البته گفتین ادم باجنبه ایه منم راجبشون نظر دادم. مطمئنا کسی که خیلی صریح راجع به دیگران نظر میده خودشم جنبه ی انتقادو داره

آره خیلی با جنبس اما برنامه های زیادی براش دارم می خوام ببینم تا چه حد می تونه جنبه داشته باشه......

abolfazl hosseini fard moghaddam پنج‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 12:28 ق.ظ

آقا یه سره بگید آدم نیست دیگه چرا لقمه رو دور سرتون می گردونید
من روز اول که دیدمش قبل از اینکه باهاش آشنا بشم بهش گفتم که دمش رو بذاره رو کولش و بره همون جا که بوده ولی خودش قبول نکرد حالا که لو رفته آدم نیس دیگه فایده نداره

آره منم تو این فکر بودم باید آزمایشاتمو تکمیل کنم تا بفهمم دقیقا چیه.....

modest man پنج‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 01:26 ق.ظ http://loveandfaith.blogsky.com/

نه بابا خانوم محرابی قیافش یه ذره عتیقه و غلط اندازه اما خیلی بچه خوبیه به خاطر همین هس به دل همه بچه ها چسبیده اما لامصب مثل کنه میمونه ول نمیکنه عوضی

آره خیلی سمجه لامصب تو تاکسی همش می چسبه به من بچه های اراک شاهدن.......

I'm UNKNOWN پنج‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 11:32 ب.ظ

نه بابا راحت باشید . انتقاد دارید بفرمایید ...
همه میتونن راحت انتقاد کنن ؛ مسئله ای نیست . همه به غیر از سعیدی ...
ابولفضل جون ، داش ، دل به دل راه داره ...
منم اون اوایل یه جوری دربارت فکر میکردم ولی فهمیدم نه همچینم ...
من به هزار زحمت تونستم بیام قم . اینقدر تیکه شنیدیم و مسخره شدم تو جاهای مختلف که پوستمون نیمه کلفت شده ...
سعیدی ، بچرخ بابا جون . ما هم همیشه در صحنه هستیم ...
اینم همینطوری برای تو نجفی

خواهیم دید.

I'm UNKNOWN جمعه 8 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 11:49 ب.ظ

راستی جناب سعیدی ، باور کن خیلی دوست تو تاکسی ازت فاصله داشته باشم ولی چه کنیم که دست تقدیر ما رو به هم چسبونده . نمیشه ازشم فرار کرد ...
مثلا اگه 4 نفر بودیم یا اگه جفتمون لاغر نبودیم میشد یه کاریش کرد ولی ...
حالا خوبه من همیشه روی ترمز دستی ماشین میشینم شما روی صندلی اونوقت این همه غر هم میزنی ؟!!

آره می دونم.....یه جوری به آدم می چسبه انگار بغل نامزدش نشسته.
شوخی کردم ناراحت نشی.......

REZAOMIDI4444 شنبه 9 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 11:53 ب.ظ

ماشالله صادق همه جا طرفدار داره
از وبلاگ گرفته تا فیس و وی چت همش ذکر خیرش هس...

تعریف الکی نباشه
پسر خیلی مذخرفیه در کــــــــــل...

اگه فقط یه طرفه به قضیه نگا نکنیم
در ناپنهان وجودش به نظر یه سری خوبی هم پیدا میشه
من اینو حس کردم ....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد