پرستاران جوان

بچه های پرستاری 91 قم

پرستاران جوان

بچه های پرستاری 91 قم

تسلیت باد

شهادت پیامبر اکرم و امام حسن مجتبی رو به همه شما دوستان عزیزم تسلیت میگم و بک شعر به مناسبت امروز میذارم امیدوارم مورد پسند شما و حضرت حق قرار بگیره


محمد بود و دنیا در تباهی                  محمد بود و خلقی در سیاهی

محمد بود و یک دنیا رسالت               محمد بود و جمعی در ضلالت

محمد بود و یک دنیا شیاطین              دو صد کفر از خدایان و سلاطین

محمد بود و صدها لات و عزی          ابوسفیان و هنده، صد لهب ها

محمد بود  و یک کوهی پر از نور       محمد! اِقرا ای اُمّی منظور

محمد بود و یک شبه جزیره               علی همراه و همراهش خدیجه

محمد بود و سلمانی من الفارس           شهیده مادری برتر ز صد یاس

محمد بود و مردانی ز فریاد               بلال و بوذر، عمار و مقداد

محمد بود و آقای شهیدان                   دلیری حمزه نام و شیر میدان

محمد بود و یک دنیا صفا داد             خدای کعبه را با دل جلا داد

محمد بود و بود من ز او بود              سمن پروانه و آتش ز او بود


چون شعر برای امام حسن خوب نبود برش داشتم انشالله با شعر امام رضا برای امام حسن نیز شعری رو خواهم گذاشت و اگر عمری باشه در وب قرار خواهم داد

نظرات 6 + ارسال نظر
I'm UNKNOWN سه‌شنبه 10 دی‌ماه سال 1392 ساعت 07:02 ب.ظ

احسنت ...
خدا عوضش رو بهت بده انشاالله و شعرت مقبول حضرتش قرار گیرد ...
شاعران و مداحان اهل بیت جایگاه والایی نزد ایشون داشتند و اهل بیت مداحانشون رو دست خالی رد نمی کردند ...
ما رو هم دعا کنید .
خیلی شعرات مخصوصا اولی ، خیلی قشنگ بود ...

سلامت باشی
حالا یه نکته جالب بتون بگم
جرقه شعر اولم دمدای صبح در هنگام ردیف کردن حلیم نذریمون زده شد
ماهم که تو عالم خواب و بیداری بودیم
هی گفتم بخوابم ولش کن حالا بعدن شعر رو میگم
امالامصب همینجور شعره پشت سر هم میومد و خوابو ازم گرفت و دست به قلم شدم
دیگه همینه میگن کسایی که شعر میگن یه مقدار مشکل دارن دیگه
ولی دیگه عذر میخام زودتر از این نرسیدم بذارم توی وب خیلی سرم شلوغ بود

محرابی سه‌شنبه 10 دی‌ماه سال 1392 ساعت 10:04 ب.ظ

خیلی قشنگ شده مخصوصا شعر اولی
وااای حلیم من حلیم میخوام

ممنون
انشالله سال بعد یادتون باشه
ولی فک کنم هر مناسبتی بود این خانواده ما نذری توش دارن یادتون باشه

[ بدون نام ] سه‌شنبه 10 دی‌ماه سال 1392 ساعت 10:13 ب.ظ

خوب بود.شایشالا همیشه از این شعرا بگید.
موفق باشید.

متشکر

[ بدون نام ] سه‌شنبه 10 دی‌ماه سال 1392 ساعت 11:24 ب.ظ

این شعرت خوب یعنی از اون بر به هات خیلی بهتر بود
ولی قافیه ی بیت چهار و پنجتو من نمیفهمم شاید من بد میخونم البته
سه بیت اولت خیلی خوب بود ولی میدونی خیلی رو یه ریتم رفتی منظورم اهنگ نیستا بحث شعر
به نظرمم اخرش شعرتو به جایی نرسوندی یعنی نپخته موند انگار ولی بازم میگم خوب بود

نه بابا سعی کردم از یک سیاهی که اول بود به یک روشنایی در آخر برسم
با سیاهی و دشمنی و دشمنا شروع کردم بعد مبعوث شدن رو بیان کردم و آخرش هم به یاران و پیروزی حضرت محمد به باطل اشاره کردم
اما قبول دارم جای بسط بیشتری داشت
احسنت به این دقت این سری سعی کردم از بر به و از این قبیل حروف کمتر استفاده کنم
قافیه چهارم زا و ها شد البته قافیه خیلی ضعیفه
ولی پنجم از نور و منظور از لحاظ صوتی قافیه خوبیه زیاد مشکلی نداره
و ممنون از این همه دقت نظر و لطف

امین حائری چهارشنبه 11 دی‌ماه سال 1392 ساعت 05:03 ب.ظ

بالاخره یک روز به آرزویم میرسم....

در صف اول نماز جلو تر از پیش نمازم و همه به من اقتدا خواهند کرد...

نماز که تمام شود همه به سمت من خواهند امد ...

چقدر عزیز خواهم شد بعد از چند قدم که حرکت کنند...

کسی فریاد میزند :

"لا اله الا الله"

زیاد ادبیش کردی امین جان

پیر چهارشنبه 11 دی‌ماه سال 1392 ساعت 10:57 ب.ظ

اون نقدرو من گذاشتم نمیدونم چرا بینام شد
راستی شنیدم این حلیم رو به یه سری از فامیلا ندادید آخه آدم عاقل تو که میدونی میگفتی خودمون میاوردیم میبردیم میدادیم بشون دیگه آخه تو میدونی دیگه....:دی

من به تو چی بگم خب
گفتم این کیه یه چیزایی حالیشه
اون فامیل رو گذاشتیم شما بیاید براشون ببرید نیومدی دیگه
وقتی میگیری میخابی تا ظهر معلومه نمیتونی حلیم براشون ببری
با اینکه پیری هنوز عقلت نمیرسه و سحر خیزم نیستی
میومدی امشب آش میبردی براشون اتفاقن چقدم زیاد بود
یه قابلامه میبردی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد