پرستاران جوان

بچه های پرستاری 91 قم

پرستاران جوان

بچه های پرستاری 91 قم

شعر داغ تقدیم به مرتضی عزیزم خخخخخ

تقدیم به مرتضای عزیزم

آقا قابل توجه علت اینکه زیاد داغش نکردم اینه که 10 تومان بم تقدیم کرد

دیگه امورات زندگی خوب نمیگرده


خرس ما را خوی حیوانی نبود                  نوریم  را  نور  نورانی  نبود!

مهربان بود و  تمیز و محترم                    او  رفیق  قوچ  قوچانی  نبود!

دل به خر میداد و خر میزد ولی                 هم چو ما خرباز میدانی نبود!

او ببود و صد هزاران جی افش                 اوکه چون ما عاشق جانی نبود!

صورتش زیبا و سیرت بس سیاه               او که چون ما شیخ ربانی نبود!

ای گوزل اغلان باغیشلایین کل امان           پخ یمن هم جمله ترکانی نبود؟

(سمن)

البته من خودمم ترکی بلد نیستم ولی امیدوارم جمله ای که گفتم دست باشه

یعنی ای بچه خشگل ببخشید امان بده و رحم کن   بیت دومم یعنی شکر نخور هم جمله ترکی هستش یا نه؟

آخ راستی یادم نبود صادق جان از شما هم....

چی خیال کردی فک کردی من از تو معذرت میخام نه دادا حقته


بر منکرش نعلت شعر زیر رو برا غیر از ابولفضل گفته باشم

بشمار

دوستت دارم ابولفضل جون

دیگه میبخشید عاشقانه اش زیاد شد


دلم مجنون نمی گشت و نگفتم دوستت دارم

زبانم  وا  نمی گشت و نگفتم دوستت دارم

اگر در سردی و سرما ، تو تک آغوش من بودی

به روز و شب در آغوشت ، نگفتم دوستت دارم

اگر بر اشک چشمانم ، تو دستی از خدا بودی

ولی با اشک چشمانت ، نگفتم دوستت دارم

هزاران صبح و صدها شب، بگفتی دوستم داری

ولی شرمنده یک بارم، نگفتم دوستت دارم

ولی اینک به تو گویم، عزیزم ،دوستت دارم

اگر تا این شب و این دم، نگفتم دوستت دارم

سمن

نظرات 17 + ارسال نظر
abolfazl hosseini fard moghaddam دوشنبه 16 دی‌ماه سال 1392 ساعت 07:35 ب.ظ

دل خوشم با غزلی تازه همینم کافی ست
تو مرا باز رساندی به یقینم کافی ست

قانعم،بیشتر از این چه بخواهم از تو
گاه گاهی که کنارت بنشینم کافی ست

گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم
گاهی از دور تو را خوب ببینم کافی ست

آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن
من همین قدر که گرم است زمینم کافی ست

من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه
برگی از باغچه ی شعر بچینم کافی ست

فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز
که همین شوق مرا، خوب ترینم! کافی ست ...

از : محمد علی بهمنی

ابولفه فک کنم اگه ماها ازدواجم بکنیم تا آخر عمرمون به زنامون اینقد کلام و شعرای عاشقانه نگیم که اینجا داریم بهم دیگه میگیم

رضا محمودی دوشنبه 16 دی‌ماه سال 1392 ساعت 08:37 ب.ظ

سید حیف نیست این استعدادت رو تو شاعری حروم میکنی شعر نوری عالی بود اما بعد از شعر دوم این حالت بهم دست داد ببخشید
این عشق عاشقی رو حضوری ابراز کنید جمش کن این مسخره بازیا رو اه اه

شاعری بدون عشق طعمی نداره آخه
برا توهم محمودی جون یه ایده شعری به ذهنم رسیده انشالله بعدن یه چیز جالب برات میسرایم

I'm UNKNOWN دوشنبه 16 دی‌ماه سال 1392 ساعت 09:43 ب.ظ

نه بابا ، ترو خدا با هم ازدواج کنید . هم ما رو از سردرگمی در بیارید هم دیگه وب رو از شر چرت و پرتاتون خلاص کنید ...
جمش کن بابا این مسخره بازیا رو
نجفی جون ، داش . هنوز شاخ قوچ قوچانی بهت نخورده ها ...
شعر نوری حقیقتا شاهکار بود . نمیشه انکارش کرد .
فقط یه ترجمه فارسی برای بیت آخرش بذار ...
فقط این قسمت شعر : "صورتش زیبا و سیرت بس سیاه ..."

چاکرتیم داداش
شاختم به جونم خریدارم
قربون شاخای خشملت
ترجمه هم میرم

javad دوشنبه 16 دی‌ماه سال 1392 ساعت 10:02 ب.ظ

شعرات تو حلقم
برایه اولین بار این حالت بهم دست داد

من موندم این حلق تو چقد گشاده لامصب

abolfazl hosseini fard moghaddam دوشنبه 16 دی‌ماه سال 1392 ساعت 10:13 ب.ظ

بترکه چشم حسود
خلیفه محمود تو چی می گی؟

بترکه چشم رض افغان
البته برادرا و خواهرای افغانی من واقعن از همتون عذر میخام این بشر رو به شما نسبتم دادم
چون این بشر نه لیاقت افغانی بودن نه ایرانی بودن نه ترک بودن و .... نداره

REZAOMIDI4444 سه‌شنبه 17 دی‌ماه سال 1392 ساعت 01:55 ق.ظ

قشنگ بودن سید جان ایول داری
فقط بیت اخر مرتضی رو بی زحمت یه ترجمه برو...
:))

ممنون باشه چشم

محرابی سه‌شنبه 17 دی‌ماه سال 1392 ساعت 02:15 ب.ظ

قشنگ بود مخصوصا شعر دومی؟(حالا جدا از شوخی فکر کنم واسه خدا گفته شده. واقعا با مفهومه)
دوستان من اصا حوصله درس خوندن ندارم. چه کنم؟

به بیت سوم دقت کن خانم محرابی جوابتون سوالتون منتفی میشه
ولی خب هر شعری به خدا ختم میشه آخرش و هر انسانی رو هم میتونه شامل بشه چون انسان هم جزئی از خداست مثلاً در مورد مادر باشه یا هر فرد دیگه ای
بچه ها هرکسی هم خواست هر درسی رو بیفته بگه من پایم

morteza سه‌شنبه 17 دی‌ماه سال 1392 ساعت 02:19 ب.ظ

سید جان دست گلت درد نکنه خیلی قشنگ بود کلی حال کردم
ترکیش هم درست بود ولی ...

خواهش ولی چی؟

morteza سه‌شنبه 17 دی‌ماه سال 1392 ساعت 02:28 ب.ظ

راستی من کجا بهت پول دادم راستشو بگو که ازم ترسیدی و زیاد آتیشش رو زیاد نکردی

خواستم کسب درآمد برا خودم ایجاد کنم خب
زندگی سخته نمیگرده
دلم نیومد چون خیلی دوست دارم لامصب

morteza سه‌شنبه 17 دی‌ماه سال 1392 ساعت 02:29 ب.ظ

اینم بگم آخرش یمه بذاری بهتره بعد از کلمه شکر

نه داداش همین بهتره
بچه پر رو

رضا محمودی سه‌شنبه 17 دی‌ماه سال 1392 ساعت 02:48 ب.ظ

سید یه دفه بگو آدم نیستم دیگه
باشه بر علیه من حرف میزنید دارم براتون
جدیدا دارم یه داستان مینویسم وقتی چاپ شد یه نسخش رو میزارم وب فکر کنم خییلی آموزنده باشه

داداش منم داستان مینویسم خب بسم الله بنویس بر علیه ات مینویسم

I'm UNKNOWN سه‌شنبه 17 دی‌ماه سال 1392 ساعت 06:22 ب.ظ

دوستان بیاید نهضت همگانی بدیم ، مادران نوزاد رو بیفتیم .
سال دیگه هم سر کلاسش حاضر شیم بخندیم ...
نظرتون چیه ؟؟
.
.
.
نظرتون منفیه ؟!!!!

آخه هر درسی بگید من پایم مادر نوزاد علی الخصوص چون استادش خعلی باحال بود

REZAOMIDI4444 چهارشنبه 18 دی‌ماه سال 1392 ساعت 01:55 ب.ظ

درس ... درس ... درس ....
من که دارم دیوونه میشم
خانوم محرابی زیاد نگران نباش
شما تنها نیستی
والا منم دیگه حوصله ندارم
اگه راه حلی دوستان پیدا کردید اطلاع رسانی کنید
ثواب داره...
:)

یه راه حل خوب دارم باهم بیفتیم بخندیم یعک حالی میده خداییش

REZAOMIDI4444 چهارشنبه 18 دی‌ماه سال 1392 ساعت 01:56 ب.ظ

چه عجب صاحب شعر اولی بعد از مدت ها دل ازین جزوه ها کنده اومده وب !!!!
عجب........
:)

آره خیلی خرخونه عوضی

morteza پنج‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1392 ساعت 11:44 ق.ظ

بابا جان خودم فقط بحث ع ش ق (البته جدی نگیریدا)درمیونه که زیاد حوصله ندارم و نمیام وب رضا الکی جو نده.بعدشم به حرف مخاطبین (اونی که گفته بود منو از وب بندازن بیرون ) دارم عمل میکنم

دری دری دری دری دری
بزن کف قشنگه رو داش مری میخاد زن بوستونه

[ بدون نام ] شنبه 21 دی‌ماه سال 1392 ساعت 11:54 ب.ظ

بلــــــــــــــــــــه!!!؟؟؟!!! ع ش ق
هی واااااای مـــــــــــــــــن!!!!!!!!!!!!!!
مرتضی داداش ....
سید جان شما که کلن تو کار خیری یه نصیحت برادرانه برو این بنده خدا رو به راه راست هدایت بفرما
بلکه فرجی حاصل بشه

نه بابا دیونه شده بشر
هی بش میگم زوده برا خر شدن
قبول نمیکنه

A.hassanpour سه‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1392 ساعت 01:03 ب.ظ http://muqnursing90.blogfa.com

حالا که کار تو شده پر از نیزنگ و عریان
حالا که دل تو شده فرسنگها دور از خدا
به من نگو دوست دارم که باورم نمیشه
نگو فقط تو رو دارم که باورم نمیشه ...
تو با این چرب زبونی هی به من دروغ میگی
میخوایی گولم بزنی هی به من دروغ میگی
به من نگو دوست دارم که باورم نمیشه
نگو فقط تو رو دارم که باورم نمیشه ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد