پرستاران جوان

بچه های پرستاری 91 قم

پرستاران جوان

بچه های پرستاری 91 قم

سلام ملیکم حال شما

با عرض سلام به همه شما دوسای گلم

حال احوالاتون چطوره؟

انشالله امتحانات خوش که گذشت !

کاری نداشتم همینجوری اومدم خدمتتون عرض کنم که از فردا وب به فعالیت قبلی خودش بر میگرده امیدوارم بازم نگاه های قشنگتون رو از وب خودتون دریغ نکنید!

همه همه جا رو صد بار صدبار افتتاح میکنن گفتیم ماهم این وبو دوباره افتتاح کنیم

اینم کلنگش بود که خودم کوبیدم براتون تا صفا کنید

پس منتظر باشید


نظرات 14 + ارسال نظر
شــــــــــــــــــــینیلی شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 11:13 ب.ظ http://shinili.blogsky.com/

ایشالا به سلامتی باشه

salamat bashid

JAVAD یکشنبه 6 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 10:16 ق.ظ

منم سلام و خسته نباشبد میگم به همه ی همکلاسی هایه گل امیدوارم که به خوبی از بسه امتحانات بر اومده باشنو در قانونه مشروطیت گیر نکرده باشن.
همچنین امیدوارم با حضور فعال و نظرهایه جذاب!!!وبی بهتر از گذشته داشته باشیم.
به قوله ی بنده خدایی إإإإإإإإ وووا وب هم مگه کلنگ میخوره؟

اننننننننننننن شا الللللللله
پنپ فقط زمین کلنگ میخوره

REZAOMIDI4444 یکشنبه 6 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 01:15 ب.ظ

درود بر شما سید جان
کارتون ادامه بدید ببینیم چی میشه
من که هستم ...

باش عزیزم

REZAOMIDI4444 یکشنبه 6 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 01:20 ب.ظ

این سما چرا باز نمیشه؟!؟

من که اینترنتمم دچار اختلال شده
سما هم آره امروز واز نمیشه اصلاً

morteza یکشنبه 6 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 02:54 ب.ظ

انشالا وب پررونق تر از قبل بشه و پستهای پر محتوایی بذارید تا بعضیا خوششون بیادی بحث در مورد دین و سیاست و انقلاب و اهدافش و ... راه بنداز فکر کنم مشتاق تو کلاس و خارج از کلاس زیاده.

اشتیاق برا اخراج هم زیاده برادر
توهم مرتضی انگار باید یه حالی بت بدن بروبچ بالا تا حساب کار بیاد دستت

به تو چه! یکشنبه 6 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 08:59 ب.ظ

اهههههههههههههههههههههههههههههههه آقای نجفی وبه کلاسو تسخیر کردی به تنهایی اصلا مطالبت جالب نیس اینج وب ژرستاریه نه دفتر شعرهای مزخرفه شما
جدی جدی فکر کردی همچین بامزه ای؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!
جدا یه فکری بکن برای این گندی که به وب زدی
خودت که وبلاگ داری بفرما اونجا تا دلت میخواد مطلب بذار اینجا یه وبه شخصی نیست.
نظرو آپ کن تا بچه ها هم حرف دلشونو بگند.

بنده همیشه نظرات رو آپ میکنم
بچه های عزیز بی زحمت حرف دلتون رو بزنید خوشحال میشم ممنون
اما به سوال دارم ازتون چرا میترسید فقط با اسم خودتون نمیایید
بولله خوشحال میشم اسمتون رو بدونم و مطمئن باشید رفتارمم باتون هیچ فرقی نمیکنه
شما اسمت رو بنویس بنده دیگه به هیچ عنوان توی وب پست نمیذارم بهتون قول میدم و نویسندگی رو هم ادامه نمیدم
فقط کمی شهامت ازتون میخام ممنون اگه میخای اینجا هم نگی که دیگر نویسندگان نفهمند فقط بیا تو وب خودم اسم شریفت رو کامنت بذار بنده دیگه به هیچ عنوان ادامه نمیدم واسمتون رو به هیچ کس مطمئن باشید نمی گم ممنون و متشکرم ازتون

[ بدون نام ] یکشنبه 6 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 09:36 ب.ظ

ببینیدآقای نجفی هستندافرادی که بتونندبالحن خاصی صحبت کنن سرقضیه صندلی داغ کسی که به شماتوهین کرده بود من نبودم ولی شما ویکسری ازدوستاتون اشتباه دیگران رو ازچشم من دیدید!
من حلالتون کردمو امیدوارم شماهم منو حلال کنید
این آخرین کامنت من توی این وبلاگ بود تا هم شماآروم بگیرید وهم طرفداراتون.

این چه حرفیه میزنید این فرد قبلی که کامنت داده من میدونم شما نیستید چون من آی پی شما رو میدونیم و همین که اصلاً شما هیچ گونه پیامی رو بدین شکل برای من ارسال نکردید تا به حال
و صندلی داغ هم نه شما بودید نه هیچ کی از بچه های کلاس اینو صدرصد بدونید ، شما پیامهاتون رو من میدونم کدوم بود تو بعضیاش کمی شوخی کردید با بنده اما هیچکدوم حاوی توهین نبود
و مسلم بدونید چه شما یا هرکدوم از دوستان دیگه بخایید به خاطر من وبو ترک کنید من از وب خواهم رفت و فقط به عنوان یک کامنت گذار خواهم اومد نه نویسنده
ضمنن شما هیچ کاری یا جسارتی در حق بنده نکردید که بخام حلالتون کنم
شاید این نویسندگی یا پیام ها و رفتارهایی که توی وب صورت گرفته باعث سو برداشت شما و دیگر دوستان از شخصیت بنده شده باشه
من شاید آدم عتیقه ای باشم ولی اینو یقین دارم با برداشت ذهنی که شما دارید کاملن فرق دارم
و من هم نه میخام بچه ها بیان از من طرفداری کنن نه میخام مظلوم نمایی بکنم و هیچ طرفداری هم ندارم ولی تعدادی معدودی دوست دارم که همیشه به من نظر لطف دارند و میان مطالب من رو هرچند مزخرف هم باشه میخونن از جمله شما و دیگر خانومها و آقایون
ممنون و متشکر

javad یکشنبه 6 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 10:45 ب.ظ

سید واقعا رو اعصابی گفتی دفاع نکن دفاع نمیکنم ولی اگه همه ی پسرا مثه تو بودن دنیا کنفه یکون میشد اخلاقتو درس کن بابا من نمیفهمم چرا فکر میکنی اگه جوابه یه نفر حالا فرض بگیریم خانومو ندی کاره خوبی میکنی وقتی یه نفر بهت احترام نمیزاره چه دلیلی داره که تو بخوای احترام بزاری؟
اگه قرار باشه به خاطره حرفه یه نفر نویسندگی رو بزاری کنار همون بهتر که نگفته بزاریش کنار
(سید جون خیلی رک گفتم شرمنده)
طرف از بیان اسمش واهمه داره بعد میاد اینجا به نویسنده ی وب توهین میکنه عجب زمونه ای شده!!!
ببخشید تند حرف زدم ولی عادت ندارم ببینم به دوستم توهین میشه و من سکوت کنم

نمیدونم والله ترجیح میدم چیزی نگم
من جوری هستم دوست ندارم کسی رو آزار بدم حالا اگه واقعن باعث آزار ایشون یا هرکدوم از بچه های کلاس باشم ترجیح میدم ادامه ندم
واز شما دوستان هم خواهش میکنم شلوغ بازی در نیارید چون من خیلی وقته منتظرم بچه ها بیان نظر واقعیشون رو بم بگن 3 ماهی هستش حدوداً ولی امیدوارم این سری همه اون افرادی که مشکل دارند بیان و مشکلشون رو بیان کنند
هر نظری آپ میشه پس منتظرتون هستم همکلاسی های گرامی(نگفتم دوستان گرامی چون احتمالن لیاقت همچین کلمه ای رو برای شما نداشتم که اینقد موجب ناراحتیتون شدم)

javad دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 01:13 ق.ظ

بهترنیست به جایه اینکه از این حرفا بزنیم بانظرهایه سازندمون به همدیگه کمک کنیم؟؟؟ مسلما هرکسی کمو کاستی هایی داره دوست اینه که این کموکاستی هارو درست کنه وگرنه با لحنه تند نه تنهاچیزی درست نمیشه بلکه بدتر همدیگه رو ناراحت میکنیم.

هر موقع دوستان هر پیشنهادی و انتقادی رو بدن بنده قبول میکنم و من هم به دوستان گفتم درب های وب برای نویسندگی باز هست هرکی متمایله بیاد ابراز کنه اما ......... بماند

morteza دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 11:14 ق.ظ

میگم یکی از قسمت های باحال وب همین تیکه انداختن به تو بعدشم معذرت خواهی و استعفا کردن تو هستش خوبه همینطور ادامه بدید
ی دونه سامانه سما داریم اونم درست موقع انتخاب واحد قاتی میکنه خداییش عجب دانشگاهی داریما

جدن راس گفتی ولی خودم موندم چرا اینجوریه
مردشور دانشگاه با سامانشو ببره

modest man دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 12:41 ب.ظ http://loveandfaith.blogsky.com/

خب دوستان عزیز الان بهترین وقت رو برای بازگویی یه حقیقتی میدونم که باید حتمن خدمتتون عرض کنم و ازتون عذر خواهی کنم
سر اون قضیه صندلی داغ کسی که اومده بود3 یا4 باری به من توهین کرد خودم بودم
راستیتش سر اون قضیه بچه ها خیلی ناراحت شده بودن ولی هیچ حرفی رو نمیومدن بزنن بعدش گفتم شاید نیاز به یه جرقه میخاد تا سکوت اینا شکسته بشه و بیان حرف دلشون رو بزنن بعدش گفتم یه توهینی چیزی به خودم بکنم تا بلکه حرفا زده بشه و تموم شه و من هم نظر واقعی بچه ها رو بفهمم چون اعصابم خیلی بهم ریخت سر یه سری از رفتارها که بچه ها داشتن
ولی بعدش خوشبختانه بچه ها اومدن گفتن که ناراحتی ها به اون صورت نبوده و بنده رو هم عفو کردن
ولی خب یه جورایی به مظلوم نمایی شبیه شد (البته یه سری روانشناسای کلاس هم درس حدس زدن که این مظلوم نمایی هستش)ولی باور کنید قصدم این نبود بلکه فقط میخاستم بچه ها بیان حرف واقعی دلشون رو بزنن چون خیلی داشتم اذیت میشدم
میخاستم تو همون پست آخرش بیام بگم که اون فرد خودم بودم ولی اینقد قضایا بد پیشرفت که گفتم الان بهتره به مظلوم نمایی ادامه بدم و فضا رو تلطیف کنم و معذرت خواهی کنم از طرف اون فرد و وقتی جو کلاس آروم گرف بیام قضیه اصلی رو بگم و حلالیت بطلبم
بعدشم سر اون قضیه سادات هم بچه ها خیلی ناراحت شدن گفتم اونم یه جور ماسمالی کنم بره
بازم خیلی ازتون معذرت میخام خصوصن از خانوما چون بچه ها با وجود اینکه من تو پیامام میگفتم این شخص خانوم نیست و اصن ماهمچین خانومی توی کلاس نداریم بازم فک کردن این فرد ناقص العقل از خانوماست
بعدشم من این قضیه رو مدتی بعد به چندتا از آقایون گفتم و گفتمم که میخام بیانش کنم بعدش بم گفتم اینو بگی سید خانوما دیگه خونت رو میرزن صددرصد
ولی بعد از چند ماهی که با خودم کلنجار رفتم بالاخره تصمیم گرفتم بیام بگم با اینکه خیلی برام بد میشه ولی دوست ندارم دینی از شما دوستان به گردنم باشه بازم از همه شما عذر میخام و امیدوارم بنده رو عفو کنید

[ بدون نام ] دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 02:25 ب.ظ

شما آبروی جنسیت مارو بردی.

قبول دارم خیلی آدم کثیفی هستم ولی باور کنید خیلی تو بد وضعیتی بودم اون چند روزه خیلی رفتارهای بدی با من صورت گرفت و اعصابمو بهم ریخت چون واقعن اصن نمیتونستم تشخیص بدم وضعیتم چجوره و آیا بچه ها خیلی دلگیر شدن یا نه؟
بعدش این روش به ذهنم رسید که البته از پایه ها روانشناسی توش استفاده شده بود مبنی بر قرار دادن افراد در موقعیتی که مجبور به انجام واکنش شن و چون جمعیت هدفی هم که من داشتم از خانوما بودن پس باید توی یه واکنش احساسی قرار میگرفتن تا نظر اصلی خودشون رو بیان میکردن پس اگه همراه میشدن با اون فرد یعنی حس نفرت داشتن یا اگه همراه نمیشدن حس دلسوزی
و دیگه خیلی شرمنده هیچی نمیتونم بگم حق با شماست چون شما و خیلی از دوستان دیگه تحت تاثیر این فیلمی که من بازی کردم قرار گرفتید
ولی باید میومدم حقیقتو میگفتم چون اگه اینکارو نمیکردم وجدانم داغون میشد و البته از اولشم قصدم همین بود
و مطمئن هم باشید اگر نیتم از بین بردن آبروی جنسیت شما بود هرگز نمیومدم این قضیه رو فاش کنم
امیدوارم حلالم کنید و فوحشم دادید عیب نداره
ولی باور کنید این یکی دیگه من نیستم که اومده چیز بم میگه ولی هرکی باشه احترامشون برا من واجبه

morteza دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 03:31 ب.ظ

سید ایکاش اعتراف نمیکردی چون فکر نکنم چیزی رو حل بکنه و فقط بدتر شد

نه بابا تا همینجاشم که نگفتم اشتباه کردم کی از فردای خودش آگاه هست که زنده اس یا مرده
بالاخره باید میگفتم چون کار اشتباهی بود و نباید انجام میدادم
ولی با اینکه من چندبار هم گفتم این شخصیت فرضی از خانوما نیست ولی انگار بچه فک کردن من دروغ میگم
اتفاقن فک کنم قضایا حل بشه شاید برای من خیلی بد بشه اما باز بهتر از این بود که خود خانوما فک کنن اون نفر از بین خودشون هست
منم حال و حوصله مدیونی ندارم
شاید اصن نمیگفتمم هیچی نمیشد چون اون فرد نه شخصیت معلومی داشت و نه جنسیت ولی شاید باعث سو برداشت شده بود
و یک خواهش این قضیه رو شلوغ نکنید تا بدتر از این بشه و همیجا سعی کنید بنده رو عفو کنید چون حال و حوصله اون دنیا رو ندارم همینجوری وضعمون خراب است خرابترش نکنید
و شایدم از لحاظ خیلی از شماها این کار من اشتباه بیاد که اومدم بیان کردم ولی شخصیت من به دور از این حرفاس که بخام رو اشتباهات خودم پرده بپوشونم
پس امیدوارم حلال کنید بنده رو

morteza سه‌شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 09:49 ق.ظ

فقط ی راه داره بخشیده بشی اونم اولین کلاسی که ترم جدید داریم با ی جعبه شیرینی خوشمزه بیای مگرنه اصلا حرف بخشش رو نزن.تازه شیرینی اون قضیه رو هم ندادی

آقا من هویت افرادی رو که بنام ژیگول و جیگر و برخی اسامی دیگه اومدن به جنسیتهای مخالفشون توهین کردن رو میدونما ای کاش اونها هم میومدن مثل من اقرار میکردن و عذر خواهی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد