پرستاران جوان

بچه های پرستاری 91 قم

پرستاران جوان

بچه های پرستاری 91 قم

مهم نیست چه سنی داری هنگام سلام کردن مادرت را در آغوش بگیر .


کسی غمخوار من ، چون مادرم نیست . بی از او در جهان کسی یاورم نیست . پس به حق میپرستم مادرم را ، که غیر از عشق مادر ، باورم نیست


انسانها وقتی کودکند می خواهند برای مادرشان هدیه بخرند ولی پول ندارند . وقتی که بزرگ می شوند پول دارند ولی وقت هدیه خریدن ندارند . و هنگامیکه پیر می شوند پول و وقت دارند ولی دیگه مادر ندارند . دست پر مهر همه مادرهای خوب دنیا را میبوسم .



آسودگی از محن ندارد مادر. آسایش جان و تن ندارد مادر .دارد غم و اندوه جگر گوشه خویش ورنه غم خویشتن ندارد مادر مادرجون این دسته گل تقدیم تو،به شرط اونکه تو خودت گل باشی و من خاک زیر پات ....


کودک که بودم وقتى زمین میخوردم مادرم مرا مى بوسید تمام دردهایم از یادم میرفت دیروز زمین خوردم دردم نیامد اما به جایش تمام بوسه هاى مادرم به یادم آمد و زمان چه زود میگذرد قدر مادرمان را بدانیم…


قلکت را بشکن . پولها را بردار . و ببین آن قدر هست که با آن بشود کاری کرد ؟ که غم مادر کم بشود ؟ یا دوایی بخری که پدر بخورد خستگی اش در برود ؟ قلکت را آنقدر باید از عاطفه لبریز کنی . که اگر یک روز از دستت افتاد و شکست . همه جا عطر گل یاس شود *



هر وقت شک می کنم به وجود خدا؛ هر وقت شک می کنم به عشق، به خنده، به مهر، به گرما، حتی به خاک؛ هر وقت گم می کنم راهم را، آسمان را، حتی خودم را؛ به مادرم نگاه می کنم



ننه جون خیلی آقایی.... از ته دل دوستتتتتتت دارم!!!




نظرات 1 + ارسال نظر
modest man (نجفی) پنج‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:00 ب.ظ

قشنگ بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد