پرستاران جوان

بچه های پرستاری 91 قم

پرستاران جوان

بچه های پرستاری 91 قم

هر چی دلت می خواد بنویس


این پست را ســــــکوت می کنم تو بنویس !
تــــــــو بنویس ...
از دلتنگی هایتــــــ، از دردهایتــــــ ، ازحــــرف هایت ...
از هرچه دلتـــــ می گوید !
بنویس برایـــــــــم. ­..
.
منتظر نوشته هاتون هستم . . .
کامنت بذارید . . .

در ضمن این مطلب مخصوصه این ایام هست مخصوصا الان که امروز امتحان انگل هم دادیم

نظرات 6 + ارسال نظر
atefe چهارشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:55 ق.ظ http://divoonekhoneee.blogfa.com/

بغض هایت را برای خودت نگه دار!
گاهی سبک نشوی سنگین تری........

morteza چهارشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:51 ب.ظ

ابوالفضل جان این پست تکراری بود

morteza چهارشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:37 ب.ظ

معلم، شاگرد را صدا زد تا انشاء‌اش را درباره علم بهتر است یا ثروت بخواند
.پسر با صدایی لرزان گفت: ننوشتیم آقا..!پس از تنبیه شدن با خط کش چوبی، اودر گوشه کلاس ایستاده بود و در حالی که دست‌های قرمز و باد کرده‌اش را به هم می‌مالید،زیر لب می‌گفت:
آری! ثروت بهتر است چون می‌توانستم دفتری بخرم و بنویسم...

آخی

دختر خوب چهارشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:14 ب.ظ

ههههههیییییییی..ی..ییی.ییی.یی

abolfazl hosseini fard moghaddam چهارشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:15 ب.ظ http://landlovers.loxblog.com/

هیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
خدایا منو از روی این زمین هر چه زودتر ببر
من حاضرم جونم رو بدم تا ناراحتیه دوستام (مرتضی و سید محمد)رو نبینم
خدایا نمی گم اونا مقصرن شاید من خطایی کردم که اونا ازم ناراحت شدن

اونایی که خبر ندارید
مرتضی و نجفی برام پی ام دادن که ابوالفضل خودت رو آماده کن که با ما دوتا طرفی

morteza چهارشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:34 ب.ظ

ابوالفضل گریه نکن عزیزم.نترس کاریت نداریم جیگرطلا.بوسسسسسسسسسسسسسسسسسس

نه دیگه من دعامو کردم نمی تونم که به خدا بگم اشتباه کردم خطش بزن
میسی
ببین مرتضی قول بده سره خاکم بیاییا باشه بیا اونجا و ازم یاد کن و خاطراته بدی رو که برات به جا گذاشتم رو مرور کن باهام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد