پرستاران جوان

بچه های پرستاری 91 قم

پرستاران جوان

بچه های پرستاری 91 قم

متن بازگشت

خب من یک دور دیگه پیام هاتون خوندم

قبول دارم کمی عصبی بودم موقعی که اون متن رو نوشتم و خداحافظی کردم

الان هر جور فکر میکنم میبینم اگر بخام به درخواست های سرشار از لطف دوستانم چه آقایون و چه خانوم ها جواب رد بدم بی معرفتی کامل هستش وبازهم کار ناشایستی هستش و به قولی خانم ایکس دوباره خودم رو لوس کردم

به خاطر همین به احترام برخی دوستان برمیگردم هرچند این کار که یک مرد از روی حرف خودش برگرده خیلی سخته ولی زندگی به من آموخته که رمز موفقیت در زندگی انعطاف هستش و شکوندن خود پس یکبار دیگه خودم رو میشکانم و به جمع شما دوستان باز میگردم و امیدوارم دوباره موجب ناراحتی هیچ یک از دوستان گرامی نشم.


باتشکر برادر کوچک شما سید محمد نجفی

نظرات 23 + ارسال نظر
سعیدی پنج‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:33 ب.ظ

خیلی خوب شد که برگشتی چون واقعا دست تنها بودم.چون اس ام اس داده بودی برنامه ی هفته رو گذاشتم از هفته ی بعد انشاالله خودت ادامش بده.

انشالله این هفته گردن شما باشه تا هفته بعد
اینام که همه تعطیلات رفتن انگار
محمودی خانم روحانی یه ذره بیزحمت فعال تر بشید
مرتضی جان من برگشتم انشالله شما هم دوباره برگردی برادر

mousavi پنج‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:40 ب.ظ

سید جان تو نشکستی خیلی ها تو عصبانیت یا ناراحتی تصمیم هایی میگیرن یا حرفایی میزنن که بعدا متوجه میشن اصلا قصد همچین کاری رو نداشتن و فقط به خاطر اون وضعیت بوده و به هر حال حاضر حاضر به قبولش نشدن ولی تو فهمیدی که به خاطر کمی عصبانیت بوده این خیلی خوبه
خیلی خوبه که برگشتی
فقط یه سوالی برام پیش اومده این کلمه میشکانم
بر چه وزنی بود

نه بابا اینقد تعریف نکنید از من الکی خر میشما
میشکانم نمیدونم از دهنم پرید دیگه
در ادبیات حال حاضر همچین وزنی منقرض شده فقط تو ادبیات کلاسیک هستش
منم باید با این ادبیاتم سالها پیش منقرض میشدم ولی نمیدونم چرا نشدم

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:53 ب.ظ

آفرین که برگشتی!دیگه نه لوسی نه بی جنبه ولی فکرکنم خیلی دعاکرده بودی اوضاع خوب بشه دوباره برگردی.حالاکه من خواهری کردمو شماروازافسردگی درآوردم شمام برادری کن وبه آقای موسوی بگوازدست من ناراحت نباشه.فکرمیکنم خیلی سیدآزاری کردم عذاب وجدان گرفتم!

می بخور منبر بسوزان سید آزاری مکن
نه دیدم ضایع اس بعدشم من دوران لوسیم زیاد طول نمیکشه
بازم تیکه انداختیا حواست باشه
با اینکه پسر هستم ولی این فنو خیلی خوب بلدم شاید بهتر از خانوما ها
شوخی کردم بگو راحت باش
با اینکه سوالارو پیچوندی
اما میگم ببخشتت
ولی بدون سید ما اصن اهل این حرفا نیس که ناراحت بشه
اگرم تو ظاهرش نشون بده به قلبش نمیفرسته نارحتیشو مطمئن باش

I'm UNKNOWN پنج‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 10:19 ب.ظ

حال کردی نتیجه گیریم درست در اومد ...
اصن از اولشم معلوم بود چه فکری تو سرته ...
آی آی آی ، آدم خبیث ...
همینو میخواستی نه ؟محبوب کلاس ...

نه بابا صادق جان الکی نحرف
محبوب کلاس که بابا مسخره بازیه
تاثیر منفی شدیدی در شخصیت من در ذهن بچه های کلاس ایجاد شده اینا خالی میبندن باو میخان من ناراحت نباشم
تو باور نکن

REZAOMIDI4444 جمعه 26 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 01:06 ق.ظ

جناب اغای سید محمد نجفی(میرمحمد نجفی)
بازگشت مسرت بخش حضرتعالی را به جمع نویســـندگان
و دوست داران وبلاگ تبریک گفته و انشاءالله توفیق دوباره شامل حال شما شود.

مقدمتان گلباران و سوزش صندلی داغ گوارای وجودتـــــان


داداش کوچیکتون
رضا

من برم تو فک این
عدد 1 آری
عدد 2 نه
کامنت بذارید

abolfazl hosseini fard moghaddam جمعه 26 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 01:25 ق.ظ

ببین اگه خیلی سختته که غرورت رو بذاری زیر پاتو بمونی ، می تونی بری
اصلا مهم نیستی
نترس، اگه نباشی هم مشکلی پیش نمیاد
تازه بری یه قوم از دستت راحت میشن و سبب خوشحالی میشی

نه دیگه اینجا اینقد به غلط کردن افتادم دیگه غروری نمونده که بخام زیر پاش بذارم برادر جان
بعدشم این چندوقته کدوم گوری هستی تو نه فیس میای نه یاهو نه وب
درسم که نمیخونی من موندم کجا هستی تو
راسی چی شد شیرینی به ما میدی یا نه بالاخره
راسی جوابی که به رضا دادم در مورد این ابولفضلم صدق میکنه لطفن کامنت بذارید

mousavi جمعه 26 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 10:35 ق.ظ

این چه حرفیه.عذاب وجدان برا چی. ناراحت نیستم

هر کسی تو یه جمع درباره افراد اطرافش یه جور فکر میکنه
شمام گفتی من اینجوری فکر میکنم منم حرفمو زدم
چیزی پیش نیومده که ناراحتی پیش بیاد
موندم حالا چرا به سید گفتی که به من بگه؟؟
یعنی قهر؟؟؟
ولی سید راست میگه پیچوندیا

[ بدون نام ] جمعه 26 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 11:37 ق.ظ

من دقیقانمیدونم چیو پیچوندم که همش میگید شایدم تکه کلامتون باشه.آقای موسوی سوال پرسیدن منم درقالب مثال جواب دادم اگه مشاوره بیشترنیازداریدبایدبیاییدمطب(برای همکلاسیا تخفیف ویژه درنظرگرفتیم)

اول بگو چیو جواب دادی اصن
تا من بگم چیو پیچوندی
رو نکرده بودید شمام روانشناسید پس چرا سر زنگ روان رو نمکنید این اطلاعات رو میخاید ریا نشه
الان نرخ روانشناسای در پیت برا مشاوره 50 60 تومنه حالا شما که حرفه ای هستید و توانا جلسه ای چند حساب میکنید
ماشالله خل و چلم تو کلاس زیاد داریم سرشون این ابولفضله
من هرچی روش کار کردم درمان نشد
الان دپرسیو مانیک نوع دو داره بلدی درمانش کنید یا نه
البته جدیدن دچار اسکیزوفرنی حاد شده بدبخت

morteza جمعه 26 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 12:21 ب.ظ

همون جلسه اول روانشناسی مشخص شد که ابوالفضل افسردگی داره الانم تحت درمانه
اغا چرا انقد به سید حسن میگید جوشی به خدا من میدونم این اصلا ی دونه هم جوش نداره
جدا از شوخی خیلی بچه گلیه من که عاشق اخلاق و مرامشم.سید جان نوکرتیم دادا

نه باو کسی نگفته مرتضی جان بد برداشت نکن
اون خانومم منظوری نداشت فقط رو شوخی عرض کردن

morteza جمعه 26 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 01:03 ب.ظ

میدونم عزیز بد برداشت نکردم فقط شوخی بود خواستم منم ی چیزی گفته باشم

از پیر سوخته ای مثل من بشنو دیگه همه چیز گفتن نداره
تا نسوزی حالیت نمیشه

abolfazl hosseini fard moghaddam جمعه 26 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 01:37 ب.ظ

خب از اون جا که من فرد محبوب و دوست داشتنی ای هستم همه کامنت میذارن 2 یعنی نه
اصلا به فرض که کامنت بذارن 1 محمد جون ، عزیزم ، عشقم ، نفسم تو دلت میاد با فک بری تو صورتم؟؟؟؟؟

آره
نترس اونقدام محبوب نیستی هیچ خری به غیر از من و مرتضی و امین که تو رو دوس نداره

mousavi جمعه 26 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 04:19 ب.ظ

ای وای. مرتضی جان تو که از شانس من خبر داری تعریف کنی دیگه هیچی. دبیرستان هم یه سری گفتن تو چرا جوش نمیزنی یه هفته جوش جوشی شدم.(محض شوخی بود مرتضی جان)
خوبی از خودته مرتضی جان. ما هم نوکرتیم دادا
انقدر تو و سید تعریف میکنید آخر جو منو میگیره یه وقت میرم تو در و دیوارا اونوقت خرج نکتار و آبمیوه میفته گردنتون. بی زحمت این ارزوناشو نگیرید


تکه کلام اصلا ندارم . یه بار این کلمه رو گفتم این همش میگید برای چیه نمیدونم

من بت سر میزنم اما تکنار و آب میوه اش با مرتضی
ما رفاقتمون تا قبل از پوله
سید جووووووووووون کوچکترین حرکات طرف از زیر دست من در نمیره
وقتی میخای بگی نه من یا نه چی من
کله ت موقعه گفتن نه بالا میره وقتی برمیگردی چی من رو میگی
اینم تکه کلامت دادا یه ذره دقت کن

سعیدی جمعه 26 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 07:40 ب.ظ

سلااااااااااااااااااااااام
گفتم منم 1 چیزی گفته باشم.


قربون معرفتت

abolfazl hosseini fard moghaddam جمعه 26 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 08:55 ب.ظ

امین که سروره
مرتضی که تاج سر
تویه خر هم هستی دیگه
من با این وجود دیگه چی نیاز دارم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

باشه یکی طلب من

[ بدون نام ] جمعه 26 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:03 ب.ظ

باشه آقای نجفی مسخره کن اشکالی نداره ماهم وقتی شماسردرس روان ازفرویدنقل قول میکنی وبااعتمادبه نفس به استادمیگی نگرفتی میخندیم.

ولی نشون دادی اصلا نمیشه بهت روداد.واقعامتاسفم.

اه اه نه بابا بد گرفتی منظور مطلبمو
شاید من بد نوشتم بذا الان اصلاحش میکنم
من غلط بکنم دیگه چیزی بگم
گفتم روانشناسای در پیت قیمتشون اونقده نگفتم که شما روانشناس ضعیفی هستید که
ای بابا من اصن کلن حرف نزنم بهتره
شمام میبینی الان من در موضع ضعف قرار دارم و در حالت کیش هستم هی بکوب تو سر ما
یعنی الان واقعن به قدرت روانشناسیت ایمان آوردم چون خوب میتونی حرف بزنی و جریان صحبت رو به نفع خودت تغییر بدی آفرین
ولی عیب نداره مام خدایی داریم تو پیامت میگی اگه مشکل روانی داری بیا مطب بعدش حالا من یه چیز کوچیک گفتم ناراحت شدی
شوخی بودا باز ناراحت نشی ولی هر چیم میخای بگی بگو من ناراحت نمیشم
ضمنن من اونارو سر کلاس میگم بخندید نمیگم که یاد بگیرید یا افه بیام
واقعن میگم من چیزی از روان حالیم نیس فقط قیافشو میگیرم در حقیقت
شما که روانشناس قابلی هستید باید این قضیه رو درک کرده باشید که من چیزی حالیم نیس
خودم حالم بهم خورد چقد پیامام طولانیه و زر میزنم

abolfazl hosseini fard moghaddam جمعه 26 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:12 ب.ظ

محمد چی چی گفتی تو پشت سر من
عه عه عه منم انگار نه انگار
تو خودت بیشتر به روانشناس احتیاج داری
خل و چل هم خودتی
اصن واقعا نمی دونم چی بهت بگم اصن توقع نداشتم

تازه دیدی من گفتم چرا این جواب نمیده
مرتضی هم تکمیلش کرد
ضمنن روانشناس کلاس منم خل تشخیص دادن
البته من قبلن به شواهدی در رابطه با خلی خودم رسیده بودم اما وقتی ایشون گفتن یقین حاصل کردم که خلم

abolfazl hosseini fard moghaddam جمعه 26 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 11:40 ب.ظ

من کلا از نظرای طولانی می گذرم
حوصله ندارم بخونم ولی وقتی دیدم داری دعوا می کنی سر یه نظر کنجکاو شدم ببینم این نظره چیه که یهو جواب نظر رو دیدم
حالا بگذریم از این حرفا حالا با این روانشناسه به توافق رسیدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مشاوره جلسه ای چند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
می تونه کاری برام بکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

من که نتونستم کاری برات بکنم مشکلت حاده کلن
ولی ایشون در یک حرکت و یک کلام منو به غلط کردن انداختن
از لحاظ حرف زدن که روانشناس قابلین پس مهمترین ملاک روانشناسی رو دارن پس قاعدتاً کارشون هم خوب باید باشه
الان روانشناسای کاربلدی مثل ایشون جلسه ای 100 هزار تومن برا مشاوره میگیرن

abolfazl hosseini fard moghaddam شنبه 27 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 12:41 ق.ظ

تو خودت روانی هستی
تازشم 100 هزار تومن؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چه خبره مگه سر گردنس؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اصلا همین جوری که هستم !!!!!!!!!!!!!!

خوبه اصن دیونگی عالمی داره
به جمع ما خوش آمدی برادر

morteza شنبه 27 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:51 ق.ظ

چی شد قراره من نکتار بگیرم ها؟؟؟؟؟؟؟؟سید چشاتو باز کن بخوری به در و دیوار من میدونم و تو چون به ضرر منه گفته باشم.نجفی من خر نیستم یکی دیگه میگفت تو گاوی بیا سوارت شم بهتم میخوره
ابوالفضل جیگر خودمی ب و س

کی گفته راسی هی تو کلاس بهم میگفتن یکی بت گفته گاو
ولی خیلی بی ادبید
شما شاد باشید به من خرم بگید مشکلی نداره
راسی تو هم که هم هیکل منی برادر
یاد یه داستان از آقای کافی افتادم
میرسن خدمت ایشون بشون میگن الاغ کافیه براتون بیاریم
میگه بله خرم کافیه الاغم کافیه اصن گاو و شتر هم کافین

I'm UNKNOWN شنبه 27 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 01:20 ب.ظ


حسی که بعد از خوندن نظرات بهم دست داد ...

همون بهتر

morteza شنبه 27 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 10:02 ب.ظ

بابا سید به من گفتن گاو نه به تو .به قول خودت نگرفتی حرفمو
ناشناس تو بازم حرف زدی عجب رویی داری تو

به تو هم توهین کنن داداشی انگار به من گفتن
حالا کی گفته

I'm UNKNOWN دوشنبه 29 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 12:20 ب.ظ

بمیری

morteza دوشنبه 29 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 06:08 ب.ظ

نه اینطور نمیشه صادق باید به صورت جدی روت کار کنم خیلی حالت خرابه.فردا با بچه ها ی پروسیجر روت اجرا میکنیم شاید بهتر شی

اینو باید حالشو گرفت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد