پرستاران جوان

بچه های پرستاری 91 قم

پرستاران جوان

بچه های پرستاری 91 قم

باید این کارو کنم

 امشب چشمانم یارای باز شدن ندارند و سنگین به روی هم
خوابیده اند
..
نمیدانم به کدامین گناه آلوده
ام ..نمیدانم به کدامین جرم درد میکشم ..
میدانم
 
امیدی نیست .. میدانم باختم.....

نظرات 5 + ارسال نظر
modest man جمعه 26 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 10:04 ق.ظ

لازم نبود تو هم برگردیا زیاد بت نیاز نبود نامرد
چند ماهه معلوم نیست کدوم گوری هستی
ولی بازم خوبه که برگشتی سعیدی بدبخت فلکزده خیلی دس تنها بود

نامرد خودتی
گور نبودم گورستان بودم اونم بهشت معصومه
تویه بی خاصیت چی بودی که سعیدی احساس تنهایی می کرده؟؟؟؟؟

morteza جمعه 26 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 12:34 ب.ظ

[:S001

سعیدی جمعه 26 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 07:30 ب.ظ

آره من و این نجفی بدبخت بیچاره بینوا واقعا دست تنها بودیم.

ممنون
الان من کنار شمایه بدبخت بیچاره بینوا بمونم یا ترک حوضه بکنم

REZAOMIDI4444 یکشنبه 28 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 05:59 ب.ظ

عه الان من عکسو دارم با دقت نگا می کنم یه چیزیو نمی فهمم
این اتیشو دقیقن چجوری و از کجاش درمیاره؟

از اونجاش رضا جون

I'm UNKNOWN سه‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 01:32 ب.ظ

موفق باشی عزیز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد