پرستاران جوان

بچه های پرستاری 91 قم

پرستاران جوان

بچه های پرستاری 91 قم

ســــــــــــــــــــیگار





سیگار کشیدنم را کلاس نامیدند ؛ نمی دانستند که من از کلاس زندگی مدتهاست اخراج شده ام !

نظرات 12 + ارسال نظر
morteza جمعه 26 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 12:23 ب.ظ

بابا پیامت منو کشته.تو باز اومدی
خوش اومدی جیگر بقیشم سانسور میکنم

modest man جمعه 26 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 12:38 ب.ظ

منم با مرتضی موافقم
ولی مرتضی بییا حال این ابولفضلم بگیریم خیلی جدیدن پر رو شده و بی ادب
درسته ابولفضل قبلن با تو هم تیمی بودم اما الان میخایم با مرتضی حال بروبچو بگیریم فعلن رضا و صادق رو که سوسکشون کردیم رف
تو هم مراقب خودت باش جیگر

مرتضی با منه
خودتم یه کمی که دقت بکنی می بینی خودت هم با منی پس کسی نمی مونه که بخواد حساب منو برسه آخه تو رو با مرتضی رو دارم
اصلا با وجود عزیزانی مثل شما کی جرات می کنه نزدیک من بیاد

سعیدی جمعه 26 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 07:26 ب.ظ

آره من با ابولفضل موافقم.آخه یه عکسایی دارم که نشون می ده این 2 تا باهم هستن.

چه عکسی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من با همه هستم
مخصوصا با محمد جونم

modest man جمعه 26 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 07:55 ب.ظ

دلیل سعیدی قانع کننده بود من تسلیمم
اصن حالا که اینطور شد من با علی هم تیمی میشم شما دوتارو هم سوسک میکنیم

چی داری میگی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کدوم دلیل؟؟؟؟؟؟؟؟

I'm UNKNOWN جمعه 26 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 08:30 ب.ظ

هان ؟؟!!!!!
سوسک میشه اونی که قصد کوچیک کردن منو داشته باشه ...
چی فک کردی بچه ؟ فک کردی کم الکیه ؟؟
بچه جون بیشین تا ...
استغفرالله . اعصاب نمیذارن واس آدم که ...

ناشناس
بچه ها ناشناس رو اذیت نکنید بچه خوبیه
گناه داره

modest man شنبه 27 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 12:17 ق.ظ

بابا عکسای شمالو میگه دیگه فک کنم

تو خواهشا فک نکن
محمد تازگیا زیاد فکر می کنی و زیاد حرف می زنی و زیاد هم به جای دیگران ....
به نظر من حتما خودتو نشون یه روانشناس خبره بده تا بلکه بتونی تغییراتی تو خودت بدی
من نگرانتم محمد جون

سعیدی شنبه 27 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 07:52 ق.ظ

من و محمد با همیم.
حالا اگه کسی حریف می شه بیاد جلو

محمد با منه همیشه
حالا تو هم اگه می خوای با محمد باشی اشکالی نداره
فدات محمد جون

سعیدی شنبه 27 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 08:02 ق.ظ

نه یه جور عکسای دیگه مرتضی می دونه....حالا بگذریم منظورم این بود که این 2 تا با هم هستن.....

خب آخه چرا دروغ می گی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
وقتی هیچ عکس و مدرکی نداری مجبوری بلوف بزنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

morteza شنبه 27 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:37 ق.ظ

اغا چه عکسایی؟؟؟ابوالفضل اینا چی میگن؟؟؟؟خدا لعنتت کنه ابوالفضل یاد زمین فوتبال افتادم.نجفی جبهه عوض کردی فروختی منو؟؟؟

منم نمی دونم چه عکسایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
زمین فوتبال؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من شنیدم محمد 5 شنبه ها سر چهارراه می فروشه پس تو رو هم فروخت مرتضی؟؟؟؟؟
نامرد می خواست منو هم بفروشه بهش چسبیدم نذاشتم

سعیدی شنبه 27 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 12:59 ب.ظ

همون عکسا تو دانشکده پزشکی.....
یادت اومد؟؟؟؟؟؟
البته خیالتون راحت باشه من سرم بره رازداریم نمی ره..

نه یادم نیومد
کدوم عکس؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چه رازی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

REZAOMIDI4444 شنبه 27 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 06:26 ب.ظ

عه ابوالفضل جون
بعد از مدت ها بلاخره تصمیم گرفتی برگردی
اعلام میکردی یه پست جداگونه به افتخار برگشتتون می زدیم

:)

من جایی نرفته بودم که بخوام برگردم رضا جون من همیشه هستم فقط حضورم مخفی بود

سعیدی شنبه 27 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 08:05 ب.ظ

باشه اشکال نداره...اگه دوست داشته باشی می تونم اون عکسارو بزارم تو وب.....

هر جور راحتی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد