پرستاران جوان

بچه های پرستاری 91 قم

پرستاران جوان

بچه های پرستاری 91 قم

شعر طنز 2

قربون ابولفضل جان

دیگه در وصفتون یه مزخرف نامه فکاهی گفتم گذاشتم تو وب 

میبخشید دیگه


چرا نیشت همش بازه ، ابلفه؟

دک و پوزت عجب نازه ، ابلفه!


میگن هرکول شدی طی یه هفته؟

بگو بینم چی هس رازت، ابلفه؟


چرا مشتی میشی هفته به هفته؟

میترسم ماه و مه شید ای ابلفه!


نوشتم یک سوالی روی تخته!

بگو بینم بابات هههه ای ابلفه؟


دیگه این شعر رو باید به لهجه قمی بخونید دیگه

ابولفضل جون ناراحت نشی عزیزم

نظرات 25 + ارسال نظر
morteza جمعه 10 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 02:46 ب.ظ

ببینم ابلفه باز حرف میزنی البته اون رویی که تو داری شباهت زیادی به سنگ پای قزوین داره.سید مشهد و مصع بعدیش رو خوب اومدی فکر کنم اتیش بگیره اون ی ذره قدشم از بین بره


پدرمو در میاره
نیم وجبه اما خودت میشناسیش که مرتضی
بش اس دادم گفتم تو وب سورپرایز برات گذاشتم

[ بدون نام ] جمعه 10 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 02:59 ب.ظ

خیلی شعرتون قشنگ بود
به نظر من از شعر اسب آبیم بهتر بود
بنده خدا آقای حسینی

نظر لطفتونه
نعه ابولفضل بچه خوبیه دیروز بش گفتم شعر دارم برات زیاد توجه نکرد

abolfazl hosseini fard moghaddam جمعه 10 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 03:38 ب.ظ

این صندلی داغه یا شعر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
الان این سوالا رو باید جواب بدم؟؟؟؟؟
خوب مرتضی جون من از اول همین انقدری بودم و نسوختم
بعدشم مرتضی جون من هنوز عکس اون چتی رو که با هم کردیم و توش سوتی دادی رو دارما!!!!!!!!!یادت اومد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آقا یا خانوم گمنام که نظر گذاشتید ینی چی از شعر اسب آبی قشنگ تر بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
در ضمن محمد جون اینکه توجه نکردم به خاطر این بود من از هیچی نمی ترسم فقط فکر این باش که ... شاید لو بره البته من انقدر نامرد و بی جنبه نیستم
نترس محمد جونم من حضوری حسابت رو میرسم

آخ آخ مرتضیراس میگی چی بود
عاشق دلسوخته ناقلا
نعه دیگه خفه میشم آتو ازم زیاد داری تو
تو دهنت وا بشه بنیان کل پسر های کلاس رو به باد میدی
خب الان یک یک شدیم

abolfazl hosseini fard moghaddam جمعه 10 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 03:53 ب.ظ

محمد جون این یکی رو داشته باش فعلا



چون خطرناک است پس شاعر زیادش خوب نیست
شعر باید گفت اما زر! زیادش خوب نیست

نازنینی در وزارتخانه ارشاد گفت
چون گلی! پس عمرت ای شاعر زیادش خوب نیست!





گزیده ای از اشعار روح الله احمدی

الهم العن قوم ظالمین
گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید
گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم

ابولفه ببخشید
حالا زیاد پر رو نشیا

REZAOMIDI4444 جمعه 10 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 04:04 ب.ظ



آوریـــــــــــــــــــــــــــــــــن

اســــــــــــب آبــــــی

ابـــــــــــولفه

خوبه ادامه بدید

انشالله نوبت شمام میشه آغای امیدی
ماشالله که سوتی هاتم زیاده

REZAOMIDI4444 جمعه 10 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 04:11 ب.ظ

نه اصن اینطور نیس
من و سوتی؟؟!؟؟
:(

جمله اندیشمندانه ات برای یه مثنوی بسه چه برسه یه شعر

[ بدون نام ] جمعه 10 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 04:26 ب.ظ

این شعره قافیه درست وحسابی نداره شعراسب آبی باااضافه کردن اصلاحیه اولش خیلی قشنگترشد من که حفظش کردمو همش دارم میخونم!

اذیت نکن مارو اینقد راسی اصلاحیت رو هم بگو ببینم چی کردی شعر رو
یعنی اینقد بیکاری میشینی چرت وپرت های منو حفظ میکنی
من خودم شعرای خودم رو حفظ نیستم
چون نکنه اون در وصف من شد بهتره
این شعر رو آهنگش رو باید با نحوه خوندنتون تنظیم کنی
میخای شنبه بیام پای تخته بخونم

REZAOMIDI4444 جمعه 10 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 04:28 ب.ظ

اغا اون برا ترم یک بود و بنا به دلایلی گفته شد

الان چی داری؟؟!!؟؟

قضیه لیدوکائین بیمارستان هم هست که میترسیدی آنژوکت بت بزنیم
و هزاران مسئله دیگر

REZAOMIDI4444 جمعه 10 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 04:36 ب.ظ

من رگ دست دانشجو جماعت نمیدم اینو الانم میگم
.
.
.
.
تو کار و زندگی نداری؟احیانا نمیخای بری پایین؟
:)

حالا که ایطور شد اصن میدیم مجتبی ازت رگ بگیره
نعه من وقتی بالای منبر برم به این راحتی ها پایین نمیام

REZAOMIDI4444 جمعه 10 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 04:55 ب.ظ

اهان باش
.
.
راسی میدونی الان به خاطر خنک بازی همین اقا مجتبی دارم تو اینترنت دارم سرچ میکنم!!!!

آهان برای فارما
حقته خب

[ بدون نام ] جمعه 10 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 05:45 ب.ظ

من فقط اون شعرایی روحفظ میکنم که حقایقو بیان میکنن دقیقا مثل شعراسب آبی که پسرای کلاسمونو خیلی خوب به تصویرکشیده!ولی آقای نجفی خواهشادخترا روتوصیف نکنیا آفرین!!

راستشو بگو منو خوب به تصویر کشیده یا پسرای کلاس رو
پس برادراتو اونجور میدونی آره
خیلی نامردید
الان سید حسن میاد عصبانی میشه ها دوباره
خانوما رو هم توصیف کردم تاحدودی اما جرات ندارم شعرش رو بذارم
دوباره میان میسوزننم میره

محرابی جمعه 10 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 06:32 ب.ظ

خیییییلی باحال بود
مخصوصا بیت اخرش
همیشه شعرای قمی بگید. بیشتر میگیره


من حدود نیم ساعتی طول کشید تا اینو سر هم کردم اتفاقاً بیشترین وقت رو برای آوردن این تیکه گذاشتم

morteza جمعه 10 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 06:35 ب.ظ

لعنت بر زبانی که بد موقع باز شود ی سوتی پیشت دادم تا اخر عمر واسم بسه بابا پاکش کن بره دیگه به چه دردت میخوره.نجفی با این ابلفه شوخی نکن میترسم اخرش این ماه و مه شید کار بده دستمون ها

منو به غلط کردن انداخت بی شرف
دیگه باید یادم باشه زبونمو پیش این وا نکنم
نه بابا بچه خوبیه نترس ابولفضلو من میشناسم اصن بی جنبه نیس
ولی اذیت کنی میگم بذاره ها

morteza جمعه 10 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 06:42 ب.ظ

نجفی ی شعرم واسه این رضا بگو خیلی زیاد حرف میزنه.رضا یعنی رگ ندادی؟؟؟؟فردا مجتبی رو میفرستیم خدمتت تو شهید بهشتی تا بلایی که سر صادق اورد سر تو هم بیاره.بیچاره صادق کل دستش شده بود خون

آره دیدم دستشو
اومده بود وضو بگیره شاهکار مجتبی رو دیدم
رضا جون فردا گروه بی نیازت دارن یه سر بشون بزن

[ بدون نام ] جمعه 10 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 07:05 ب.ظ

خیلی کنجکاو شدم یعنی چی درمورد دخترا سرودی؟
نترس من حمایتت میکنم.توروخدا اون کامنت قبلیمو پاک کن تاآقای موسوی ندیده من خیلی میترسم!

بچه خر میکنی
بگم دخلم اومده
ولی بر وزن همون شعر قبلیم بود یعنی در واقع در ادمه همون گفته بودم اما یه مقدار ملاحظات رو در نظر گرفتم دیدم نمیشه گذاشت
گم کردم برگمو ولی بیت آخرش این بود
بخوانند و بخوانند و بخوانند در آخر...........................

حالا سعی میکنم یه شعری با لطافت بیشترو نقد کمتر بگم و بذارم در وب
در ضمن سید جذبه اش بالاس اما ناراحت نمیشه مطمئن باش
خوبه شما خانوما بالاخره از یکی از آقایون حساب میبرید
والا معلوم نبود چه بلاهایی سر این آقایون بدبخت در میآوردید

I'm UNKNOWN جمعه 10 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:18 ب.ظ

نه شعر قشنگی بود ...
اصن فیت ابولفضل بود ...
نه خوبه نجفی . خودم پشتتم . ادامه بده ...
از رضا یه شعر بذار . از دخترا هم همینطور . اگه تونستی از مرتضی هم بذار یه کم بخندیم ...
خوب شاعری هستیا !!! اصلا به قیافت نمیخوره ...

خدمت رضا که خواهم رسید
از تو هم میذارم عزیز دلم غصه نخوریا اصن
از خاطرات زیبات هم میذارم

morteza شنبه 11 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 05:15 ب.ظ

صادق بد به من پیله کردیا به دست و پای من نپیچ پسر خوشگل بابا.میام از اون کامنت ها تو فیس میذارم ابروت بره ها


چیه بذار خب بخندیم بش

REZAOMIDI4444 شنبه 11 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 05:22 ب.ظ


فلن تو کف رگای من باشید ...

باش

modest man شنبه 11 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 08:29 ب.ظ http://loveandfaith.blogsky.com/

آقایون عزیز که در مورد تک بیتی که برای خانوما در وب نوشتم دچار سو تفاهم شدید
بیتم این بود
بخوانند و بخوانند و بخوانند
در آخر چون گلی در گل بمانند
فکر اشتباه نکنید یه وقت

I'm UNKNOWN شنبه 11 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:17 ب.ظ

نجفی ...
آی آی آی
ما که فهمیدیم داری میپیچونی ولی بیت خیلی باحالیه ...
منظورم بیت اصلیشه
از این بیتها بیشتر بگو ...

بیت اصلیش همون بود بی برو برا ما درد سر درس نکن مرتیکه
تازه سوختما

[ بدون نام ] شنبه 11 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:20 ب.ظ

واقعامنظورتون چون گلی درگل بوده؟من احساس میکنم جای گل میخواستی چیزدیگه ای بگی ولی ترسیدی!درکل نمیتونی اعتدالو رعایت کنی دقیقا برعکس شخصیتی که نشون میدی .

مگه من چجور شخصیتی رو نشون دادم
صدرصد مطمئن باش از چیزایی که برای من مهم نیس و اصن بش اهمیت نمیدم که ملاک برتری بدونم یکی جنسیته یکی قومیت
آخه من هنوز نگذاشتم شعرمو که شما پیش قضاوت میکنید
این حمایتت بود که میگفتی شعرمو بذارم
هنوز نگفتم زدی زیرش
آخه تو شعر طنز که نمیشه از گل وسنبل گفت
ولی من اگه عدالت رو هم رعایت نکردم از هم جنس های خودم بوده و حق اونا رو خوردم و بیشتر از اونا نقد کردم
من تو شعری هم که در مورد خانوما گفتم یک صدم پسرا ها هم ازشون انتقاد نکردم مطمئن باش

morteza شنبه 11 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:07 ب.ظ

سید با طناب اینا نرو تو چاه که پوسیده اس با مغز میری ته چاه از من گفتن بود.همون با اقایون شوخی کنی بهتره


بیخیال

morteza شنبه 11 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:19 ب.ظ

اغا واجب شد از سید حسن دفاع کنم خانم ناشناس انقد در مورد این سید ما بد قضاوت نکن من از دل اون خبر دارم خیلی مهربونه.تنها پسری بوده که من تونستم راحت باهاش درد و دل کنم.


خیلی بچه خوفیه یه نظر گذاشته بود بعدش گفتش ولش کن ناراحت میشه یه وقت اون خانومه آپ نکن

[ بدون نام ] شنبه 11 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:49 ب.ظ

من گفتم اعتدال نداری نه عدالت!برای شما که کتاب روان شناسی ۶۰۰صفحه ای خوندی زشته که فرق اعتدال باعدالتو ندونی!

اعتدال میانه روی هستش و لازمه عدل و عدالت هستش که معنی میانه و مساوات رو میده پس کسی میتونی عدل رو رعایت کنه که اعتدال داشته باشه پس اعتدال لازمه عدله و عدل پایدار از اعتداله
پس فرقی با هم ندارن پس قیاس مع الفارغ مکن یا شیخ
این است فلسفه
اما نه شوخیدم حرفت درس بود اعتدال با عدل فرق داره تا حدود کمی تقریباً درس گفتی
اما نه ایراد از طرز بیان دو پهلو و گنگ خود شماست جوری گفتی که من برداشت عدل بین دختر و پسر رو از کلمه ی اعتدالی که آوردی برداشت کردم

I'm UNKNOWN یکشنبه 12 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 12:18 ق.ظ

اه اه اه ...
چه بحث مسخره ای ...
سید . اون شعرتو بگو بابا . من خودم جواب اینا رو میدم . خجالت نکش . از کلمات مناسب برای شعرت استفاده کن
بذار یه کم بخندیم ...
من که میدونم جای اون "گل" چیه . خوب گفتی . ایولا ...
بابا ترس و خجالت نداره که . تا وقتی از کسی اسمی نبردی نباید نگران باشی ...
شعرتو بگو ...

من به اندازه کافی خر هستم منو خر نکن مرتیکه
بذار یه ذره بیشتر تلطیفش کنم چشم میذارمش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد