پرستاران جوان

بچه های پرستاری 91 قم

پرستاران جوان

بچه های پرستاری 91 قم

ترول های کلاسی(سری اول)

امروز یه پستی گذاشتم که شاید به مزاج بعضی ها خوش نیاد باور کنید هیچ قصد و نیتی از این پست ندارم فقط خواستم یه تنوعی تو مطالب سایت داشته باشم که یکم جذاب هم باشه و بتونم افراد بیشتری رو به وب بکشونم.


من برای این ترول ها وقت زیادی گذاشتم چون ساخت و ایده ترول ها خیلی وقت گیر بود پس خواهش میکنم با نظراتون باعث دلگرمی ما باشین بهم پیشنهاد بدین یا ایده های مورد نظرتون رو شخصی بهم بگین ازم انتقاد کنید و..... راستی بیشتر مطالب این ترول ها واقعین و تو کلاس اتفاق افتادن..........


هر هفته یه سری از اونها رو میزارم.......


امروز اولین سری از ترول های کلاسی رو براتون میزارم امیدوارم لذت ببرید........

  



  



 



 



 



 



 







 




    

 



امیدوارم به کسی برنخورده باشه بچه ها منتظر نظراتون هستم اگه مورد پسندتون باشه به زودی سری جدید که از این جذاب تر و جنجالی تر باشه رو خواهم گذاشت..........

نظرات 28 + ارسال نظر
سعیدی شنبه 25 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 12:03 ب.ظ

امیدوارم که ایده های منو خوب درست کرده باشی.....

چجورم

شهابی شنبه 25 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 01:17 ب.ظ

محمودی اگه از من ترول بسازی من هم ترول واقعی خودت رو میزارم (همون عکسی که تو کلاس گرفتم ...... با همون برنامه خاص.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!................

جرات داری بزار

s.karimi شنبه 25 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:45 ب.ظ

مستر خیلی جالب بود...
باریکلا به این حافظه!!

خواهش میکنم

I'm UNKNOWN شنبه 25 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:57 ب.ظ

راستشو بخوای قشنگ ترینش چرخه ی نجفی بود که تا حالا ندیده بودم ...
بقیشون هم اگه رک بگم ، اکثرا تکراری بود ولی تک و قشنگ هم توشون بود مثل اون خانوم صمدیه ...
آفرین گل پسر ...

سعی کردم حدالامکان تکراری نباشه
راستی صادق جون این بار از زیر دستم در رفتی قول میدم سری بعد از خجالتت در بیام

محمودی یکشنبه 26 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:46 ق.ظ

سلام خسته نباشین
خیلی جالب بود
بنده یکی از بچه های علوم آز ۹۱ هستم.

نظر لطفتونه.......
شما احیانا با ما فامیل یا آشنا نیستین آخه منم محمودی ام

modest man یکشنبه 26 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 01:33 ب.ظ

بالاش مینوشتی ترول های نجفی جای ترول های کلاسی خو
دمت گرم خیلی قشنگ بود
ضمنن هنوز این وبلاگم رو فیلت ر نکردن


خوب سید چیکار کنم از تو بیشترین تیکه ها رو داشتم حالا خدا رحم کرد دو تا بیشتر نزاشتم سری بعد شاید بیشتر ازت بزارم

s.a.m یکشنبه 26 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 08:51 ب.ظ

ایول رضا جون
یک کارت صد افرین جایزه داری پیش من !!

آخ جون

محرابی یکشنبه 26 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:53 ب.ظ

خیلی ایده ی جالبی بود به نظرم ادامش بدین و هر سری سوتیای بچه هارو ترول یا کاریکاتورشو درست کنید باحال میشه
اون ترول خانم کریمی و چرخه ی زندگی اقای نجفی هم خیلی باحال بود
حالا این دعوای اقای موسوی و اقای محمودی واقعیت داره؟ اخه مثالشو زدین میگم

ممنونم که نظرتون رو گفتین حتما ادامش میدم در ضمن هر کی دوس داره که اسمی ازش برده نشه حتما بهم بگه تا دیگه باهاش کاری نداشته باشم چون من نمیتونم هر ترولی که میسازم به طرف مقابل نشون بدم بعد اگه افتخار دادن بزارم

بله خانوم محرابی دعوای من و موسوی واقعی بود

modest man دوشنبه 27 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 03:35 ب.ظ

ببینم این چرخ نجفی مگه چشه
ضمنن محمودی جون کلاس زبان و کارکردن عربی و داستان نویسی و چت کردن و ...... یادت رفته بذاری

سید اگه دقت کنی کلاس زبان و عربی رو تو قسمت کلاس فوق العاده جا دادم
چت کردنت رو هم بعد از تحقیق و قبل از خواب جا دادم

داستان نویسی رو هم خودت یه جایی تو چرخه بزار دیگه مثل قسمت تحقیق کوفتی

REZAOMIDI4444 دوشنبه 27 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 03:37 ب.ظ

جالب بود
ایول
اگه میخای این تقدیر و تشکر ادامه داشته باشه
فقط یه کاری کن به من نرسه
آره داداش من ...
:)))))

آقای امیدی شانس آوردی از تو سوژه زیاد دارم
منتظر باش

mousavi دوشنبه 27 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 03:51 ب.ظ

نه خیر خانوم محرابی به هیچ عنوان واقعیت نداره. تو عمرم تا حالا یه بارم با کسی دست به یقه نشدم.
شما چرا هر کس هر چی میگه به شک می افتی؟؟

خیلی هم واقعیت داره ما دعوا داشتیم فقط دست به یقه نشدیم و لفظی بوده........
در ضمن آقای موسوی شما نگران نباش خانوم محرابی در موردتون بد فکر نمیکنه و مسایل رو این قد بزرگ نکن.........

mousavi دوشنبه 27 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 04:48 ب.ظ

نگران نیستم و دلیلی هم نداره نگران باشم. الکی پیش گویی نکن
اگه به خانوم محرابی گفتم چون تو صندلی داغ هم گفته بودن ما آخر نفهمیدیم حرف کیو قبول کنیم.
مسائلو بزرگ نکردم این بعضی آدمان که بقیه رو کوچیک میکنن و فکر میکنن همه مثل خودشون فکر میکنن و اتفاقی نیفتاده

محرابی دوشنبه 27 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 05:31 ب.ظ

بابا من که حرفی نزدم. فقط گفتم واقعیت داره یا نه. حالا این که چی شده که دیگه به من ربطی نداره اخه
حالا چرا انقدر عصبانی هستین اقای موسوی؟
راست میگین شاید نباید دخالت میکردم

نه خانوم محرابی تقصیر شما نیست
قبول دارم من یکم شورشو درآوردم و خودمو تقصیر کار میدونم
در ضمن آقای موسوی عصبانی نیستن فقط یه سوتفاهم بود که حل شد

modest man دوشنبه 27 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 07:45 ب.ظ

محمودی چی چی میگی تو ؟
سید و اذیت کنی میزنم نصفت میکنما
سید راس میگه اصن اهل دعوا نیستش
اگه ماهم شوخی میکنیم باش چون میشناسیمش و میدونیم ناراحت نمیشه
اما انگار شوخی هامون رو شما ها خیلی جدی گرفتید
شاید سرسنگین باشه اما من میگم اصن آدم تند خویی نیستش

منم با سید رفیقم و میدونم به هیچ وجه آدم تند خویی نیست اتفاقا خیلی هم اهل شوخیه.....اگه اتفاقاتی هم بین من و سید میفته روز بعد جبران میکنیم و صمیمی تر هم میشیم

در ضمن نجفی تو مسایل خانوادگی دخالت نکن
حرفی هم که زدم درباره من و موسویه و کاری به روابط بقیه ندارم

[ بدون نام ] دوشنبه 27 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 08:48 ب.ظ

منم به شخصه بانظرآقای نجفی موافقم وکسی نبایدآقای موسوی روخشن تصورکنه اگرهم قبلا چیزی گفتم که ایشون تصورکردن قصدکوچیک کردنشونوداشتم واقعامعذرت میخوام.

morteza دوشنبه 27 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 08:55 ب.ظ

خسته نباشی زیبا بودن ولی بهتر بود از بچه ها اجازه میگرفتی و بعد ترولشونو میذاشتی

کاملا حرف شما درسته
مرتضی جان خودت شاهد بودی که چند روز قبل با پسرای کلاس اینو در میون گذاشتم و از اون خانومایی که اجازه نگرفتم و ترول ازشون گذاشتم عذر میخوام.......
قبلا هم گفتم من زیاد وارد حاشیه نمیشم باز اگه کسی نمیخواد چیزی ازش گفته بشه به من بگه تا رو ایشون حساب نکنم

mousavi دوشنبه 27 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:15 ب.ظ

به خدا عصبانی نیستم. باور کنید
خانم محرابی شما حرفی نزدی . چرا به خودتون میگیرین؟؟
اگه حرف من باعث سوء برداشت و ناراحتی شما شده من از شما معذرت میخام.
حالا من کی گفتم شما دخالت میکنی که خودم خبر ندارم؟؟

بیخیال بابا صلوات بفرس

mousavi دوشنبه 27 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:29 ب.ظ

بابا خانم محرابی شما چرا جو دادی؟؟
اگه UNKNOWNبفهمه اینجا چه خبره و شما گفتین این عصبانی شده حالا دیگه ول نمیکنه

آخ آخ راس میگه

REZAOMIDI4444 دوشنبه 27 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:42 ب.ظ

لدفن اقای محمودی و سید محمد عزیز دخالت نفرمایید
بزارید به دعوا ادامه پیدا کنه به خدا حصلمون سر رفت
اخه به شماها چه ربطی داره هی میپرید وسط
!!!!!!!!!!!
:)))))))

امیدی این مشکل درباره ی منه حالا به من چه ربطی داره به قول نجفی میزنم نصفت میکنما

سعیدی سه‌شنبه 28 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:07 ق.ظ

خوب درست کرده بودی آفرین ادامه بده....

فقط امیدوارم باعث دشمنی بین من و بقیه نشه......

محرابی سه‌شنبه 28 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 05:22 ب.ظ

باورتون میشه من حتی همین الانم نفهمیدم ماجرا سر چیه که انقدر داستان درست شده؟
فقط دلم واسه یه دعوا تنگ شده بود همینجوری گفتم بذا شولوغش کنم
اقای امیدی پایه اید یه ذره دعوا راه بندازیم؟ منم حوصلم سر رفته...

من و سید حسن هم آماده ایم

modest man سه‌شنبه 28 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 08:34 ب.ظ

آخ جون دعوا درس کنم
خانم محرابی این جمله یعنی چی(حالا چرا انقدر عصبانی هستین اقای موسوی؟ )لطفن توضیح بدید یعنی واقعن فک کردید سید ما جوشیه واقعن؟
محمودی یادت باشه اون روز سر اون قضیه من نجاتت دادما والا سید میزد نصفت میکرد
همون قضیه که یه جایی مونده بودی مارو دوساعت علاف کرده بودیا
نذار بگم برادر
سید حسن فدات
راسی آقای ناشناس اینم همیجوری باسه تو
کس دیگه ای رو باسه دعوا جا ننداختم
آهان رضا امیدی هم هس که ولش کن زیاد مهم نیس هر حرفی بخاد بزنه قرار شعرمو براش جمعه بذارم تو وب

کدوم قضیه من یادم نمیاد

REZAOMIDI4444 چهارشنبه 29 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 07:35 ب.ظ

اره خانوم محرابی شما برو جلو من هستم

.
.
.

I'm UNKNOWN چهارشنبه 29 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:55 ب.ظ

خانم محرابی ، خواهشا به سید ما توهین نکنید ...
این سید پسر خیلی آرومیه ولی ...
.
.
یه وقتایی جوش میاره اونم خیلی بامزه که من خیلی خوشم میاد . در کل پسر خوبیه تا وفتی که آروم باشه ...
سید حسن جان ، اون قسمتی که نوشتی " به خدا عصبانی نیستم . باور کنید " اصلا بهت نمیخوره . مخصوصا اون شکلک های بعدش ...
سید حسن ، واقعا این تیکه ی توئه : " میزنم نصفت میکنما " ؟؟ میدونی چیه ، اصلا قیافه آروم بهت نمیاد . همیشه وقتی تو رو تو ذهنم میارم یه آدم عصبانی و خشمگین و تند رو تجسم میکنم . شاید بقیه بچه ها از جمله خانوم ها هم همچین ذهنیتی از شما داشته باشند سید . بهتره این ذهنیت رو عوض کنی ...
بچه ها بحث داغ که بشه دعوا انداخت داشتید منو خبر کنید ...

صادق تو همین الان دعوا رو شروع کردی پس آماده باش

mousavi چهارشنبه 29 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:01 ب.ظ

خب دیگه کارم در اومد. دیگه با شروع دل تنگی برای دعوا و سر رفتن حوصله احتمالا منو میندازن جلو و عرصه پست میشه سینما
بعدشم به هم میگن کی فهمید اون یکی چی فهمیده

سید جان

خوب حدس زدی
خودتو باید آماده کنی دیگه

محرابی پنج‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:07 ق.ظ

اقای نجفی الکی شلوغش نکنین. من همون فرداش با اقای موسوی صحبت کردم و همه چی حل شد
گفتم دلم میخواد دعوا راه بندازیم ولی قرار نبود خودم طرف دعوا بشم
یه کار نکنین علیه خودتون شورش درست کنما
خانومام همه پاین

منم به عنوان یه آقا آمادگی خودمو اعلام میکنم برای نابودی نجفی

مجتبی.خ پنج‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:45 ق.ظ

کل ترول سازای دنیا فدای جوش دماغت بشن رضا جون

:مگه دماغ من چه طوریه
یه جوش بود که تموم شد رفت

modest man پنج‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 03:58 ب.ظ

شورش
.
.
اونم چی
.
بر علیه من
من که خانومی نمیبینم اینجا
فقط یه خانوم امیدی هس که نظر میده و شما و اون خانومه که هی میاد تیکه میندازه در میره (که البته فعلاً در حالت مصالحه با ما قرار دارن خدا خیرشون بده و انشالله این حالت بمونه همینجور)و یه سه چهار نفر دیگه که سالی یه بار نظر میدن
با این وجود شورش منتفی هستش بعله
مگه این که بتونید از ناتو(منظورم جمعی از پسران زیر آب زن نارفیق هستش) کمک بگیرد
رضا جوووووووووووووووووووووووووووووووووون شما نابود میشی تا بعد از ظهر منتظر باش
چه جوش دماغی

باشه سید
پس من تدارکات جنگ رو بچینم
با منی زیر آب زن نارفیق؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد