سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام حالتون چه طوره؟؟؟؟؟؟
امیدوارم که خوب خوب باشید.................
خوب اول ترم یه کم سرمون شلوغ بود دیگه هنوز برنامه درستی نداشتم.
خوب در مورد صندلی داغ تقاضا برای شروع دوباره ی این برنامه زیاد بوده اما کسی حاضر به نشستن
نیست....
شما می گید چی کار کنیم.........؟؟؟؟؟؟
از دوستان گلم دعوت می کنم که مهمون ما باشید و رو صندلی بشینید....
حالا هرکس داوطلبه بسم ....
با سلام خدمت دوستان خوب و گلم
تقاضامندم از شما دوستان که به سوالای زیر پاسخ دهید تا کمکی برای ما و بهبود وب باشد؟
1-آیا از عملکرد وب راضی هستید؟
2-آیا از نوع و چگونگی قلم زدن نویسندگان وب راضی هستید؟(لطقن نظر بدید راجب به نوع قلم همه دوستان و نویسندگان و اونهارو ارزیابی کنید اما اگه توهینی خواستید بکنید به من بکنید مشکلی نداره اما به دوستان نباشه لطفاً)
3-آیا از نوع وتنوع مطالب وب راضی هستید؟
4-آیا از روند وب در قدیم راضی تر بودید یا از عملکرد حال؟
5- با توجه به برخی مسائل پیش آمده آیا متمایل به ادامه پستهای جنجالی قدیم در وب هستید؟
سه تا قسمت میرم امیدوارم ناراحت نشید دوستان عزیز و خانمای گرامی
1-قآنی و همسرش
این قآنی بنده خدا که از شاعرای توانمند کشورمون بوده به روز این بیت زیرو برا خودش داشته میخونده
زن و اژدها هردو در خاک به زمین پاک از این هردو نا پاک به
بعدش خانومش داشته از پشت در اتاق رد میشده میگه چی میخوندی در مورد زن
میگه هیچی میگفتم
زن و اژدها هردو یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند
بعدش زنش میگه آهان خوبه فکر کردم چیز دیگه میخوندی
نکته قابل توجه اینه که تو بیت دومم تیکه انداخته بازم و زن و اژدها رو یکسان خونده
2-تک بیت
یه بیت چند روز پیش یه بنده خدایی تو برنامه شبکه 4 خوند گفتم باسه شما بذارم یه فیضی ببرید
ساقط کند ز هستی یک ماه مرد خود را گر دست زن بیفتد افسار آدمیزاد
3-حالا این قسمتو به عنوان پاچه خواری یا غلط کردم میرم امیدوارم از سر تقصیرات موارد یک و دو بگذرید
یه روز یه پسر انگلیسی میاد با طعنه به یک پسر ایرانی میگه:
چرا خانوماتون نمیتونن با مردا دست بدن یا لمسشون کنن؟؟
یعنی مردای ایرانی اینقدر شهوت پرستن یا اونا رو پست حساب میکنن؟؟
پسره لبخندی میزنه و میگه: ملکه انگلستان میتونه با هر مردی دست بده؟ و هر مردی ملکه انگلستانو لمس کنه؟! پسره انگلیسی با عصبانیت میگه: ... ... نه!مگه فرد عادیه؟!! فقط افراد خاصی میتون با ایشون در رابطه باشن!!!
پسر میگه:خب خانومای ما همه ملکه هستن!!!
خب اینم به افتخار تمام ملکه های ایران زمین
بازم عذر میخام اگه ناراحت شدید قصد جسارت نداشتم
فقط شوخی بیش نبود دوستان
خب سیاسیا رو فقط باسه همین نصف روز میخاستم بذارم اگه دیدید که خوشبحالتون اگه ندیدم که بماند دیگه
حالا یه سری عکس جدید میذارم انشالله کمی شاد بشید
این ترانه یک ترانه زیبا و به یاد ماندنی با صدای زیبای شاه ماهی موسیقی ایران است.
آهنگ قدیمیه اما نت زیبای آهنگ خیلی دلنشینه.
خواننده زیاد از تحریر استفاده نکرده اما تحریرهای ظریفی وجو داره.مثلا تو پارت اول (دستای اون گمشده)
پارت سوم(زیر غبار نبودن)
اما زیباترین بخش از نظر من پارت پنجمه(تموم لحظه ها رو .....)
شعر اردلان سرفراز هم که مثل همیشه داستانی داره که متاسفانه داستان این شعرو نمی دونم.
گمشده
از اون روزا که قلبا نزدیک تر از امروز بود
آواز همشهری یام صمیمی و دلسوز بود
از اون روزا که رستم هنوز برام رستم بود
دستای اون گمشده اندازهء دستم بود
از اون روزا که شبهاش می شد ستاره شمرد
اسم گلای باغو می شد به خاطر سپرد
از اون روزا تا امروز یه عمره که می گردم
دنبال اون کسی که تو اون روزا گم کردم
از اون روزا که عکسا زیر غبار نبودن
گنجشکای تو ایوون فکر فرار نبودن
از اون روزای معصوم روزای خوب بازی
روزای آبی عشق روزای بی نیازی
از اون روزا تا امروز یه عمره که می گردم
دنبال اون کسی که تو اون روزا گم کردم
تموم لحظه ها رو به انتظار شمردم
فقط واسه یه لحظه س که تا امروز نمردم
برای اون لحظه که تموم بشه جستجو
گم کردمو ببینم تو آینه روبرو
از اون روزا تا امروز یه عمره که می گردم
دنبال اون کسی که تو اون روزا گم کردم
آهنگساز:فرید زلاند
ترانه سرا:اردلان سرفراز
خواننده:گوگوش
آلبوم: نیمه گمشده(1351)
حکایت خر نامرد
روزی ملانصرالدین از راهی می گذشت. درختی پیدا کرد و زیر سایه آن کمی خوابید.
ناغافل دزدی آمد و خرش را دزدید. ملا وقتی از خواب بیدار شد و دید خرش نیست، خورجینش را برداشت و به راه خودش ادامه داد تا اینکه چشمش به خر دیگری افتاد که بدون صاحب بود. آن را گرفت و کوله بارش را روی آن گذاشت و به راه خود ادامه داد و با خودش گفت:
خدا گر ز حکمت ببندد دری، ز رحمت گشاید در دیگری.
چند روز بعد صاحب خر پیدا شد و گفت: این خر مال من است.
ملانصرالدین هم زیر بار نمی رفت و می گفت مال من است.
صاحب خر پرسید: خر تو نر بود یا ماده؟
ملا گفت: نر.
صاحب خر گفت: این خر ماده است. ملانصرالدین هم جواب داد: اما خر من، خر نامردی بود
حکایت گردنبند
ملانصرالدین دو تا زن داشت و همیشه از دست درخواست های آنها در عذاب بود. یک روز برای هر دوی آنها دستبندی خرید تا از غرغر کردن های آنها خلاص شود.
چند روزی گذشت و هر دو زن پیش ملا آمدند و از او پرسیدند که کدام یک از ما را بیشتر دوست داری؟
ملانصرالدین جواب داد: به آن که گردنبند داده ام علاقه بیشتری دارم
حکایت درخت گردو
روزی ملا زیر درخت گردو خوابیده بود که ناگهان گردویی به شدت به سرش اصابت کرد و سرش باد کرد. بعد از آن شروع کرد به شکر کردن.
مردی از آنجا می گذشت وقتی ماجرا را شنید گفت: اینکه دیگر شکر کردن ندارد.
ملا گفت: احمق جان نمی دانی اگر به جای درخت گردو زیر درخت خربزه خوابیده بودم نمی دانم عاقبتم چه بود؟
مدت زیادی از زمان ازدواجشان می گذشت و طبق معمول زندگی فراز و نشیب های خاص خودش را داشت.
یک روز زن که از ساعت های زیاد کار شوهر عصبانی بود و همه چیز را از هم
پاشیده می دید، زبان به شکایت گشود و باعث ناامیدی شوهرش شد. مرد پس از یک
هفته سکوت همسرش، با کاغذ و قلمی در دست به طرف او رفت و پیشنهاد کرد هر
آنچه را که باعث آزارشان می شود را بنویسید و در مورد آن ها بحث و تبادل
نظر کنند.
زن که گله های بسیاری داشت بدون اینکه سرخود را بلند کند، شروع کرد به نوشتن.
مرد پس از نگاهی عمیق و طولانی به همسر، نوشتن را آغاز کرد.
یک ربع بعد با نگاهی به یکدیگر کاغذ ها را رد وبدل کردند. مرد به زن عصبانی و کاغذ لبریز از شکایت خیره ماند…
اما زن با دیدن کاغذ شوهر، خجالت زده شد و به سرعت کاغذ خود را پاره کرد.
شوهرش در هر دو صفحه این جمله را تکرار کرده بود: ”دوستت دارم عزیزم”
آنگاه که عشق تاریخ را میسازد | |
داستان عشق عجیب و غریب یک مرد و زن چینی، اخیرا رسانهایشده است و توجه زیادی به خود جلب کرده
یک زن ۲۹ ساله بیوه به نام ?ژو? شد در آن زمان عشق یک مرد جوان به یک زن مسنتر غیراخلاقی بود و پسندیده نبود
و درغاری در استان ژیانگجین زندگی کنند در اول زندگی مشترک آنها بیچیز بودند نه دسترسی به برق داشتند و نه غذاییطوری که مجبور بودند از گیاهان و ریشه درختان تعذیه کنند و روشنایی خود را با یک چراغ نفتی تأمین کنند در دومین سال زندگی مشترک، ?لیو?، کار خارقالعادهای را شروع کرد ، او با دست خالی شروع به کندن پلکانهایی در دل کوه کرد، تا همسرش بتواند به آسانی از کوه پایین بیاید، او این کار را پنجاه سال ادامه داد
این زوج پیر را همراه شش هزار پله کنده شده با دست پیدا کردند
این زوج را حفظ کند و آن را تبدیل به یک موزه کند |
به کف دستان خود نگاه کنید ، سپس از میان ۹ تصویر زیر تصویری را که به دستان شما شباهت بیشتری دارد انتخاب و شرح کلی کف دست تان را مطالعه نمائید
عزیزان ودوستان گلم چندتا والپیپر میذارم براتون که اگه مطابق میلتون بود دانلودشون کنید
البته حجماشون بعلت کیفیت بالاشون زیاده البته اونقدام بالا نیس چون من به شخصه عکس 20 مگی هم دارم
ولی بازم از این بابت شرمنده تو دانشگاه دانلود کنید حجمتون نپره
5-دختر وآسمان(فانتزی)760 کیلو بایت
11-تصویر سه بعدی ساده 2.1 مگابایت
نظراتونو نسبت به والپیپرها رک بگید اگه بد بود بگید دیگه نذارم از این پستا